-
من تو را بیشتر از همیشه چشم در راهم!!!
1382/07/03 13:37
به یاد نگارنده ع ش ق از وقتی تو رفتی ستاره ها خاموش و بی فروغ شدن، دیگه هیچ پروانه ای بالهاشو عاشقونه به گرمی شمع هدیه نمیکنه، دیگه هیچ قاصدکی به خلوت تنهاییام سرک نمی کشه، دیگه هیچ شاپرکی مهمون ترانه هام نمیشه، دیگه هیچ شقایقی از عشق و دوستی نمیگه حتی کبوتر هم از همصدایی خسته شدن....... تا وقتی بودی دل نگرون هیچ...
-
مصاحبه ( ۱)
1382/07/02 01:51
به یاد نگارنده ع ش ق از نگاهش خستگی و غم میباره.....به احترام اون یه خورده مکث کردم تا نفسی تازه کنه. تا چند ثانیه هردومون به استقبال سکوت رفتیم بعد از اون با یه حالت مردد ازش پرسیدم: "میتونم خواهش کنم خودتونو معرفی کنید". یه نگاه سرد و بی فروغ بهم انداخت و گفت: "یه پنجره با یه قفس، یه حنجره بی همنفس" با یه عالمه تعجب...
-
یه روز بدون تو
1382/07/01 22:12
به یاد نگارنده ع ش ق توی اتاقم نشستم و زل زدم به ساعت روی دیوار ( تیک تاک تیک تاک تیک تاک) صدای تیک تاکاش داره مثل مته توی مغزم فرو میره و اعصابمو داغون میکنه. پامیشم میرم لب پنجره، بازم دریای آروم و مهربون یهویی یه زمزمه لالایی وار گلرو من ، اگه دلتنگم شدی دریا رو ببین آخه من عاشق دریام. با چشای پر اشک تورو صدا میکنم...
-
دل من فقط تورو میخواد
1382/06/31 22:58
به یاد نگارنده ع ش ق یه سلام به تلخی اون لبخند آخر که اشکامو توی خودش گم کرد یه سلام آتشین مثل همون آتیشی که توی قلبم روشنه یه سلام خشک و خالی مثل لبای خودم ویه سلام به ..................................... نمیدونم چی بگم فقط میدونم دلم فقط تو رو میخواد آخه خدا تو که اشکای منو دیدی، تو که التماسامو شنیدی بازم میخوای...
-
خدانگهدار هم بغض شیشه ایی من
1382/06/31 20:34
به یاد نگارنده ع ش ق برو مسافر من برو سفر سلامت نگو که روز دیدار بمونه تا قیامت تا وقتی زنده هستم منتظرت میمونم برو خدانگهدار عزیز مهربونم عزیزترین عزیزم سلام بالاخره روز جدایی فرارسید.لحظه تلخ وداع....حرفهای آخر و آخرین نگاه... چقدر دلم میخواست که حالا پیشت بودم اما حیف که نیستم تا............. دلم خیلی گرفته به خاطر...
-
خاطرات
1382/06/30 16:16
به یاد نگارنده ع ش ق آلان دارم دفتر خاطرات زندگیمو ورق میزنم و گاهی اوقات صفحه هاشو گردگیری میکنم. الانم رسیدم به پاییز ۸۱. اون روزایی که تو داشتی با قدمهات زندگی منو متحول میکردی. اون روزای که من میخواستم یه حس تازه رو لمس کنم. زمانی که با ورود تو لحظه هام عطر طراوتبه خودش دوباره گرفت. حالا من تو رو دارم( کسی که از...
-
یه اعتراف...یه تصمیم....یه عشق آتشین
1382/06/29 13:27
به یاد نگارنده ع ش ق این چند روزه دارم سعی میکنم مثل کوه قوی و محکم باشم. دارم تلاش میکنم مثل آدم بزرگا عاقل باشم و بچگی نکنم ( آخه آدم بزرگا خیال میکنن خیلی عاقلن) اما نمیدونم چرا نمیشه!!! احساس میکنم خیلی بی منطق شدم و حسود!!!!!! مثل اون آدمایی شدم که به هیچ صراطی مستقیم نیستن و میخوان بگن فقط اونا درست میگن. اصلا...
-
حرفهایم با تو
1382/06/28 20:18
به یاد نگارنده ع ش ق دوباره آدینه ای دگر همراه با دلتنگی های همیشگی، بیقراری های ممتد من برای........ و فغانهای این دل تنها برای لمس لحظات زیبای گذشته و من همچنان غرق در اشک و آه و لذت برای یادآوری گذشته ای نه چندان دور که ............ میخواهم در این آخرین آدینه با هم بودن پل شیشه ای میان دلهایمان را سیمانی کنم که...
-
تقدیم به او که با بودنش زندگیم را رنگی دگر ساخت
1382/06/28 13:11
به یاد نگارنده ع ش ق این شعر بسیار زیبا از یکی از دوستای مهربونیه که لطف کرده و واسه من این شعرو توی کامنتش نوشته در اول از لطفش تشکر میکنم و همیشه براش آروزی خوشبختی و سعادت میکنم امیدوارم همیشه پیروز و سربلند باشه و همینطور مسافر کوچولوش هم از سفر بیاد آخه دل منم واسه مسافر اون یه ریزه شده و همینطور این شعرو از طرف...
-
فراموشی
1382/06/27 13:38
به یاد نگارنده ع ش ق انگاری همین دیروز بود که نسیم ازم پرسید کیم!!! انگاری همین چند لحظه پیش بود که باد ازم می پرسید از کجا اومدی و اومدنت واسه چی بود!!! پس چرا من اون موقع جوابی واسه سوالاشون پیدا نکردم من که همه این جوابا رو حفظ بودم !!!مثل اینکه یادم رفته بود که من یه آدم زمینیم که کل زندگیشو توی یه پیله تنهایی...
-
تقدیم به آن که بهترین است....
1382/06/23 17:25
به یاد نگارنده ع ش ق آن هنگام که به آوای دل انگیز باران گوش فرا میدهم..... آن زمان که قدمی به سوی پاکی اقاقیها برمی دارم......آنگاه که چشمانم را به آسمانی به وسعت دریا می دوزم... و زمانی که تمامی زمزمه های باد را به خاطر می سپارم یا که رقص جوانه ها را در آغوش نسیم تماشامی کنم...آنگاه که باسکوت اسمت را مشق می...
-
دوستت دارم!!!!!!
1382/06/23 00:04
به یاد نگارنده ع ش ق مهربونم سلام ستاره امیدم ، از تو به خود رسیدم تمام زندگی رو توی چشمای تو دیدم یادم نمیره هرگز لحظه خوب دیدار وقتی که عاشقونه به تو شدم گرفتار اگرچه از تو دورم تویی عزیزترینم عاشقترم ز دیروز تا زنده ام همینم تو رو چون سایه، پا به پا میبرم تو رو با خود به قصه ها میبرم تورو ای نازنین من عاقبت تا به...
-
بوی طراوت
1382/06/22 14:33
به یاد نگارنده ع ش ق به نظر من قشنگترین حسی که می تونه توی یه نفر بوجود بیاد حس تعلق یا همون تعلق خاطر هستش . نمی دونم چه جوری توصیفش کنم اما میدونم که خیلی عالم قشنگی داره. قشنگیش به اینه که زندگیت از حالت تک بعدی خارج میشه و تمامی کارات به یه شوق خاصی انجام میشه. عشق لالایی بارون توی شباست نم نم بارون پشت شیشه هاست...
-
الحمدلله رب العالمین
1382/06/21 15:22
به یاد نگارنده ع ش ق امروز آسمون از همیشه آبی تر و خوشگلتر بود. امروز همه جا بوی تورو می داد، بوی عشق، بوی دوست داشتن، بوی زیبایی....... امروز خورشید عشق توی آسمون آرزوهام به رنگی آتشین طلوع کرد. امروز قدمای بارونی تو کویر احساسمو سبز طراوت نقاشی کرد. امروز نفسهام پر از عطر خواستنت شد. امروز بزرگی خدا بیشتر از همه منو...
-
ترس.....عشق.....پناه!!!!
1382/06/19 13:20
به یاد نگارنده ع ش ق از نگاه ، حرف، نوشتن می ترسم.ترس اینکه بگی دیگه دوستم نداری. می ترسم کاری کنم که ناراحتت کنه و غصه بخوری..... ترس از جدایی و تکرار افسانه های نابسامان قبل. و یه علامت سوال به اندازه بزرگی همین زمینی که آرامگاه آدماست که اگه منو نخوای، اگه روز ترکم کنی و اگه......من چیکار کنم؟؟؟؟؟ از آدما میترسم از...
-
دادگــــــــاه
1382/06/15 16:19
به یاد نگارنده ع ش ق ساعت ۷ صبح شهرستان.......دادگاه.......شعبه....... با یه عالمه دلهره وارد دادگاه ..... میشم آخه میگن امروز محاکمه یه دختر ۲۱ ساله عاشق است . از ورود به این مکان حس خوبی ندارم هیاهوی حضار تمام سالنو پرکرده..... تق تق تق .......... تق تق تق ......... تق تق تق قاضی- خانومها و آقایون لطفا نظم دادگاه را...
-
یه خورده دلتنگی
1382/06/14 19:03
به یاد نگارنده ع ش ق به دادم برس ای اشک دلم خیلی گرفته نگو از دوری کی نپرس از چی گرفته منو دریغ یک خوب به ویرونی کشونده عزیزمه تا وقتی نفس تو سینه مونده توی این تنهایی تلخ منو یک عــــالمه یــــــــاد کسی که عاشقانه به عشقش پشت پا زد برای بودن مــــن به خـــــود رنگ فنا زد چه دردیه خدایا نخواستن اما رفتن برای اون که...
-
میخوام امشب با خدا شکوه کنم
1382/06/14 01:23
به یاد نگارنده ع ش ق خدای مهربونم سلام امشب یه دنیا باهات حرف دارم . امشب درمونده تر از همیشه اومدم در خونه ات. آخه امشب شب جمعه است میگن شبای جمعه تو همه رو دست پر از در خونه ات بدرقه میکنی آخه میگن توی این شب تو حاجت همه رو روا میکنی . امشب اومدم بهت التماس کنم که تنهام نذاری، تورو به بزرگیت قسم که تنهام نذار آخه من...
-
امروز که محتاج توام جای تو خالیست
1382/06/13 18:59
به یاد نگارنده ع ش ق اون که هرچی ابر دنیاست خونه داره توی چشاش اون که ناچاره بخنده اما گریه است خنده هاش اون که توی شهرش غریبه با یه عالم آشنا هیچ کدوم باور نکردند غربت تلخ صداش اون منــــــــــم بغضمو توی گلوم میشکنم خیلی سخته این تنهایی ،تنها موندن.....تنها خوندن تنـــــــــها...... تنـــــــــها........تنــــــــها...
-
پاییز
1382/06/11 21:49
به یاد نگارنده ع ش ق پاییزی دیگر بدون حضور طلایی ترین بهار زندگیم در راه است. لیلا ترین فصل بدون مجنون پاورچین پاورچین به سمت افق تنهاییهام در حرکت است و من دلتنگ تر از همیشه در سایه ســرخترین درخــت عـشق به انتظار طلوع اولین خورشید پاییزی مانده ام . میدانم که میدانی به چه خاطر به پاییز دلبستم . میدانم که میدانی برای...
-
بابا عجب زمونه ای شده ها!!!!!!
1382/06/11 13:08
به یاد نگارنده ع ش ق از اون روزا که قلبا نزدیکتر از امروز بود آواز همشهریام صمیمی و دلسوز بود از اون روزا که شبهاش میشد ستاره شمرد اسم گلای باغو میشد به خاطر سپرد از اون روزا که عکسا زیر غبار نبودن گنجیشکای توی ایوون فکر فرار نبودن از اون روزای معصوم روزای خوب بازی روزای آبی عشق،روزای بی نیازی راستی بچه ها چرا امروز...
-
به یاد اون روزا
1382/06/11 01:44
به یاد نگارنده ع ش ق نازنینم سلام وقتی که میخوام واست چیزی بنویسم کلمه ها توی ذهنم به رقص در میان و بعداز اون انگشتام با یه نیروی جادویی شروع میکنن به تایپ حرف تا کلمه ها رو بسازن و از قرار گرفتن کلمه ها کنار هم جمله هایی طلایی،برای بیان همه اونچه در احساسم جای گرفته، ساخته میشه. باورت میشه خیلی از اوقات چشم بسته کلمه...
-
MY HEART WILL GO ON
1382/06/10 23:58
IN THE NAME OF LOVE'S GOD every night in my dreams i see you i feel you that is who i know you GO ON far across the distance and spaces between us you have come to show you GO ON NEAR ...FAR....WHEREVER YOU ARE I BELIEVE THAT THE HEART DOES GO ON once more you open the door and you here in my heart and my heart will...
-
دهـــــــل
1382/06/10 12:01
به یاد نگارنده ع ش ق صــــــدای دهــــــــــــــــل میاد صـــــــدای دهــــــــــــــــل میاد از توی سینــــه کـــش کوههای بلنــــــد از جاده هـــــایی که به دل می رسنـــد ایـــــــن صـــدا از دهـــــل مــــــردیه که غـــــــم عشقی توی دلــــــــش زندونیه سوخــــــته با هر آتیــــش ساده ای که روبروش افـــــــروخته و...
-
congradulation my dear brother
1382/06/10 01:19
به یاد نگارنده ع ش ق امشب در سر شوری دارم امشب در دل نوری دارم امشب یک سر شوق و شورم از این عالم گویی دورم از شادی پر گیرم که رسم به فلک سرود هستی خوانم در بر حور و ملک در آسمانها غوغا فکنم سبو بریزم ساغر شکنم امشب در سر شوری دارم امشب در دل نوری دارم ماه و زهره را به طرب آرم از خود بیخبرم ز شعف دارم نغمه ای بر لبها...
-
تولدی دیگر
1382/06/08 14:05
به یاد نگارنده ع ش ق سلام مهربانم صدایم کن تا امان یابد عابری خسته در شب باران صدایم کن تا ببالم من در سحرگاهان با سپیداران از آن سوی خورشید از آن سمت دریا صدایم کن تو لبخند صبحی پس از شام یلدا از این تیرگیها رهایم کن و اینک آری دوست داشتن زیباست گرچه پایان راه ناپیداست من به پایانی دگر نیندیشم که خود دوست داشتن...
-
واسه دل تنگ خودم
1382/06/07 22:11
به یاد نگارنده ع ش ق بهترین بهونه واسه بودن و عاشق موندن سلام بازم دلتنگی مهمون دلمه....دوباره همه اشکای دنیا تو چشمام دعوت دارن....مثل همیشه دلم واسه دیدنت تنگ شده، دلم داره بهونه مهربونیاتو میگیره، گوشام داره واسه شنیدنت صدای پر از صداقت پرپر میزنه،چشمام داره واسه دیدن چشای پر رمزو رازت اشکاشو قربونی میکنه..... آخه...
-
عشق یا عادت؟؟؟؟؟
1382/06/05 12:24
به یاد نگارنده ع ش ق بهترین خوب دنیا سلام این چند روزه کلی خوشحالم چون که میدونم تو به کلبه دلتنگیام سر میزنی . این چند روزه همش سعیم این بود که نوشته هام واسه تو باشن و خوشحالت کنن گرچه گاهی اوقات یه خورده غر میزنم اما خوب اینو بذار به حساب نازک نارنجی بودن من. راستی دیشب آهنگ عادت سیاوش قمیشی رو به یاد تو یه عالمه...
-
حضور
1382/06/04 11:41
به یاد نگارنده ع ش ق آدینه ها با نشاط پنجره خاطراتم را می گشایم تا با دیدن چشم انداز آن دقایقی لبخند را مهمان لبهای خسته ام کنم نامت را در ذهن اقاقی ماندگار میکنم میدانم که می آیی تا به این همه انتظار تلخ پایانی سبز بدهی میدانم که می آیی و قفل خانه خوشبختی هام را با شاه کلید مهربانیت میگشایی با آمدنت تمامی لحظه هایم...
-
دیدار
1382/06/03 16:05
به یاد نگارنده ع ش ق شب در رگهای خورشید لانه کرده بود مهتاب پر از روشنایی به دیدار آفتاب میرفت باد شعر آشنایی را زمزمه میکرد عطر شقایق سرخ مانند عشق در تمام تنم به رقص درآمده بود دستانم با حس گرمای دستانت به اوج خواستن رسیده بود نگاهم با درک زلالی نگاهت لحظه ها را به فراموشی هدیه داده بود دلم با دیدن چهره مهربانت...