باور احساس

به یاد نگارنده ع ش ق
کاش می شد بذر محبت رو دردلهامون ماندگار کنیم
کاش این بذر ریشه مضاعف داشت
کاش دلهامون دریایی می شد
کاش اسمون نگاهمون هیچ گاه ابری نمی شد
کاش می شد نور عشق رو به دلهای خسته مون بتابونیم
کاش می شد مهربونی را به سفره نگاهامون مهمون کنیم
کاش می شد سبزی بهار را به خونه دلهامون دعوت کنیم
کاش میشد شوق پرواز رو تو پرهامون گسترش بدیم
کاش میتونستیم دوستیهامون رو به توان عشق برسونیم
کاش می شد عشقهامون رو در بینهایت ضرب می کردیم
کاش می شد نفرت رو مبهم جلوه بدیم
کاش می شد ترانه دوست داشتن را چشم تو چشم هم،
همصدا هر ثانیه زمزمه کنیم
کاش میتونستیم از غمهامون مشتق بگیریم ومساوی صفر قرار بدیم
کاش می شد از کنیه هامون جذر بگیریم
کاش می شد حد هجران رو به سمت صفر میل داد
کاش می شد حد در کنار هم بودن و عاشقونه موندن رو به بینهایت سوق داد
کاش می شد افتابی بودنه دلهامون رو با هم جمع کنیم
کاش می شد ابری بودنه چشمامون رو از هم کم کنیم
کاش می شد از لبخند رو لبامون انتگرال بگیریم
کاش می تونستیم تلخی نگاهامون رو فاکتور بگیریم
کاش وسعت قلبهامون!n ) n فاکتوریل) می بود
کاش دلهای شیدامون به وسعت دریای بیکران مجهولاتمان عاشق می موند
کاش می شد عشق رو در نگاه هم به بینهایت به توان بینهایت برسونیم
کاش می شد به اندازه شمارش اعداد عاشق هم باشیم

 

پیوند اسمونی

به یاد نگارنده ع ش ق
بهش گفتم:اون ستاره گنده تره،خوشکلتره،پرنورتره که همیشه می خنده وچشمک می زنه ماله من.بااینکه خندش گرفته بود سعی کرد خودشو جدی نشون بده و گفت:باشه کوچولوی مغرورمن،اون ستارهه مال تو.منم که کلی ذوق کرده بودم یه لبخند زدم و گفتم:آخ جون،ممنونم
قول می دم این محبتتو جبران کنم.یه اخم ساختگی کردو گفت:چیکار می کنی؟؟؟؟؟گفتم:هی..چی...هیچی،فقط گفتم این محبتت هیچ وقت یادم نمیره.اخماشو از هم وا کردو با همون لبخند همیشگی که گوشه لباش می اومد گفت:آفرین حالا شدی دختر خوب،حالا بگو ببینم پس ستاره من کو؟ یهو اسمونو نگاه کردم و یه ستاره رو بهش نشون دادم و گفتم:اون ستارهه که هی سوسو می زنه و میخواد خودخواهانه بگه که اسمون مال خودشه و تنها خودش مالکه اسمونه مال تو.اما اون گفت:من این ستارهه رو نمی خوام.متعجب نگاش کردم و پرسیدم:آخه چرا نمی خوایش؟؟؟ بهم گفت:اولا که نمی خوام خودخواه باشم و ثانیا ستاره ای که سوسو می زنه هی نورش کم میشه تا اینکه یه روزی می سوزه و تموم میشه و من نمی خوام فانی و رفتنی باشم. دلم می خواد اونقدر تو اسمون بمونم تا هیچ ستاره ای نتونه بیادو تورو ازم بگیره. از این حرفش خیلی خوشم اومدو گفتم: پس تو ماه باش که هم از ستاره بزرگتره و هم اینکه  تا ابد تو آسمون موندنیه. اینجوری دیگه هیچ ستاره ای نمی تونه منو از تو بگیره. اینطوری شد که اون شد ماه شبای من و من شدم ستاره زندگی اون.

ارزو

به یاد نگارنده ع ش ق
آدما با آرزوهاشون زنده هستن و زندگی می کنن. همیشه تو این فکرهستن که آیا این ارزوهاشون رنگ واقعی به خودش می گیره یا نه؟یا اینکه می شه یه روز به آرزوشون برسن؟ مدام این سوالا از ذهنشون عبور می کنه.گاهی اوقات رسیدنه به اون ارزو محال و غیرممکن به نظر می یاد انگار هر چی تلاش می کنی ارزوت یه قدم از خودت جلوتره انگار هر چی می دویی بهش نمی رسی ولی کاش این ارزو رنگ حقیقت به خودش می گرفت کاش همه ادما به ارزوهاشون می رسیدن حالا ارزوشون هرچی باشه چون ارزوی هر ادمی خواسته دلشه پس براش خیلی مهمه.من هم مثله بقیه ادما دلم میخواد به ارزوم برسم ولی نمیدونم چرا هر کاری میکنم نمی شه هرچی به خداهم التماس می کنم انگار نمی شنوه یا اینکه خودشو زده به نشنیدن ،مگه نمیگن اگه از ته دلت خدا رو صدا کنی جوابتو میده پس چرا جوابه منو نمی ده؟ ولی یادته وقتی این حرفا رو بهت گفتم چی بهم جواب دادی، اره می دونم خوب یادته مگه میشه ادم حرفاشو یادش بره گفتی:شاید به مصلحتت نیست یا شایدم صلاحت تو این کار نباشه البته می دونم اون حرفت به خاطره دلداری دادنه به من بود یا شاید هم بخاطره منطق و درایت بالای بود که همیشه داشتی و داری ولی راستش رو بخوای برامن قابل قبول نبود میدونی چرا؟ چون من تو رو از ته دل دوست داشتم واصلا دوست نداشتم و ندارم که تو بری پس برام درکش یه کم سخت بود اما نمیدونم چرا ادمای منطقی در موضوعاته احساس دلشون بر عقلشون حاکم می شه یکیش خودمه من!با این که می دونم حرفت از نظر منطقی درست بود ولی چیکار کنم که دلم شده بود سکاندار و منطقم رو تحت الشعاع قرارداده بود. برا همین هر لحظه از خدا میخوام که تورو بهم برگردونه ولی نمیدونم من به این ارزوم می رسم یا نه؟ راستی یادت می یاد یه روزی ازت پرسیدم چی تورو تو زندگی بیشتر ناراحت میکنه و تو بلافاصله بهم گفتی این که ادما تو زندگی به ارزوهاشون نرسن من هم میخواهم حالا اعتراف کنم که من هم الان به همین نتیجه رسیدم هیچ چیز دردناکتر از این نیست که کسی به ارزوش نرسه پس تورو خدا تو هم دعا کن من به ارزوم برسم فقط دعا و تلاش کن تا یه روز بتونیم اینده ای که هر دومون انتظارشو می کشیم رو با کمک هم بسازیم
اینده ای سبزوروشن، اینده ای آفتابی
به امید اونروز

دلتنگی

به یاد نگارنده ع ش ق
امشب دلم خیلی گرفته ، بغض عجیبی گلومو گرفته عجیب دلم برات تنگ شده بیشتر از هر وقت دیگه جای خالیتو حس میکنم. دارم جزیره سیاوش قمیشو گوش میکنم یادته خودت بهم گفتی اینو گوش کن خیلی قشنگه . این اهنگ بهم ارامش میده، برام دوران باهم بودنو زنده میکنه، روزای انتظار.
یادته بهت گفتم من بعد از تو تنها میشم ولی تو گفتی خیلی زود فراموش میکنی بهت قول میدم ومن همونطور که یه روز اومدم یه روز هم میرم پرواز را بخاطر بسپار پرنده مردنیست
(یادت میاد اینا رو بهم گفتی) و.....................
ولی من هنوز هیچیو فراموش نکردم همه چیز یادمه همه خاطراتم داره مثل فیلم از جلو چشمام میگذره زنده زنده فقط تنها چیزی که عوض شده دیگه تو نیستی و همه چیز داره برام خاطره میشه  فقط یه خاطره همینو بس.
کاش زمان به عقب برمی گشت دوباره اون روزا تکرار میشد دوباره ساعت ۱۰ها و اون انتظارها برا اومدنو نیومدن برمی گشت ولی میدونم بر نمی گرده .
من همون جزیره بودم خاکی و صمیمی و گرم
واسه عشقبازیه موجا قامتم یه بستر نرم
یه عزیز دردونه بودم پیش چشم موجا
یه نگین سبز خالص روی انگشتای دریا
تا که یک روز تو رسیدی توی قلبم پا گذاشتی
غصه های عاشقی رو تو وجودم جاگذاشتی
زیر رگبار نگاهت دلم انگار زیرو رو شد
برای داشتن عشقت همه جونم ارزو شد
تا نفس کشیدی انگار نفسم برید تو سینه
ابرو بادو دریا گفتن
حس عاشقی همینه

نیاز

به یاد نگارنده ع ش ق
حرف رفتنت که میشه                  دلم انگار میشه پرپر
نمی خوام بیاد شبی که             واسه ما شه شب اخر
صد هزار تاحرف نگفته                 واسه تو،تو سینه دارم
شب و روز از تو نوشتن           همش همینه کارم
جریان گرم عشقه                     لحظه لحظه با تو بودن
تو وجود من نشسته                 بی تو از غصه سرودن
کاش میشد اینو بفهمی         که چقدر برام عزیزی
وقته رفتنت یه دنیا غصه            توی دلم می ریزه
خوبه این مداد و کاغذ               همدم تنهایی هامه
خوبه وقتی بی تو هستم         دست کم اینا باهامه
توی دنیای وجودت                  جزء محبت نمی بینم
حس من حس غریبی             از غم و عشق و نیازه
میدونم میای یه روزی         با یه دنیا حرف تازه!!
شاید اونوقت بفهمی چقدر دوستت دارم

زندگی چیه؟

به یاد نگارنده ع ش ق
هرکی برا خودش یه تعریف خاصی از زندگی داره. یکی زندگیو دوست داره و شاده،یکی زندگیشو دوست نداره ازش بدش میاد و روزاش براش تکرارین و بوی کهنگی میدن. یه نفر دوست داره زنده باشه تا وقتی که هیچ موجودی رو زمین نباشه ولی یه نفر هم شالو کلاه کرده و منتظرنشسته تاسلام مرگو جواب بده!!!!!!!!!!
خود من هنوز تعریف درستی از زندگی واسه خودم ندارم اما به نظرم زندگی همون بالا رفتن از نردبون دنیاست بااحتیاطو پله پله، نه تند تندو جهشی. زندگی میتونه بلند شدن بعد از یه
زمین خوردن باشه یا برعکس. زندگی شاید موفقیت بعد از شکست باشه یا بر عکسش. یا شاید امید بعد از یه عالمه ناامیدی و شب سیاه. زندگی میتونه همین حوادث هر روزمون باشه همین حادثه های بقول خودمون تکراری که تو هر کدومش شادی خاصی قایم شده. زندگی همون انرژی پنهان شده پشت همین روزمره گی هاست یا تجربه های همراه اوناست.زندگی همون عشق ورزیدن و محبت به همدیگه بدون ریا و تزویره.زندگی همون وجود داشتن بدون نقابه.زندگی کردن با یه روی سکه (ظاهر=باطن). زندگی میتونه شاد کردن دله ادما باشه بدون هیچ چشمداشت و توقعی.
مادرم صبحی می گفت:
موسم دلگیری است.
من به او گفتم:زندگانی سیبی است گاز باید زد با پوست.
ولی خیلی دلم می خواد بدونم نظرشما راجع به زندگی چیه؟ یاد اصلا چه تعریفی از زندگی واسه خودتون دارین؟ خوشحال میشم نظراتونو بدونم
شادوپیروز باشین

تبریک به داداش کوچیکه

داداشی خوبم تولدتو بهت تبریک میگم عزیزم.امیدوارم همیشه شادوموفق و خوشبخت باشی اونقدر شاد باشی که غما جرات کنن در خونه دلتو بزنن، اونقدر موفق باشی که پرافتخار زندگی کنی، اونقدر خوشبخت شی که حتی ستارهای اسمون و فرشتهاش هم حسودیشون شه.
تو نور اون چشامی
خنده رو لبامی
دنیا خیلی قشنگه
وقتی که تو باهامی
داداش عزیزو مهربونم تولدت مبارک
                                        

one love

sometimes love works in mysterious ways
one day you wake up gone without trace
i refuse to give up،i refuse to give in
you are my everything
i dont want to give up،i dont want to give in every body says
one love for the mother's pride
one love for the times we cried
one love gotta stay alive....... i will survive
one love for the city streets
one love for the hip hop beats
one love oh i do beleive
one love is all we need
i thought my heart could never break
now i konw that's one big mistake