-
من امروز خیلی خوشحالم
1382/06/03 13:34
به یاد نگارنده ع ش ق قشنگترین امید زندگی سلام همیشه شروع نوشته هام خیلی سخته واسم آخه میمونم از چی و از کجا شروع کنم؟ چه جوری دلتنگیامو با نوشته هام نشون بدم تا ثابت کنم عاشقترین عاشقم. راستی چرا آدما همیشه میخوان ثابت کنن که از همه عاشقترن مگه توی عشق چی هست که همه میخوان با تمام وجود حسش کنن و نشون بدن که از عشق یا...
-
آری یا خیر؟؟؟؟؟؟
1382/06/02 11:28
به یاد نگارنده ع ش ق میگویند تصمیم بگیر آری یا خیر؟ مردد می مانم به خاطرم میاید که اگر بگویم آری زندگی دیگری را که تنها امیدش اوست را تباه کرده ام همه میگویند تمام زندگی دخترک فقط اوست.... می اندیشم که اگر بگویم نه با دست خود دلم را به قتلگاه دلهای عاشق سپرده ام و تو را به هیاهوی وحشیانه باد..... میدانم اگر بگویم نه...
-
happy birth day to ME
1382/05/31 19:28
به یاد نگارنده ع ش ق امروز توی این خونه جشنه . میخواید بدونین چه خبره پس گوش کنید: یه روز از روزای خدا که خورشید خانوم ناقلا مثل همیشه با بدجنسی چادر زرد و طلاییشو سرش کرد که از پشت کوهها بدوه و بیاد تا توی آسمون یه شهر که دل آدماش به بزرگی همون آسمون بود بتابه،یه کوچولوی خوشگل و ریزه میزه بعد از 9 ماه ورجه وورجه کردن...
-
عبادت عشق
1382/05/30 13:48
به یاد نگارنده ع ش ق این مطلب زیبا و صادقانه رو تو بلاگ گلهای داوودی دیدم . اونقدر پاک و بی آلایش نوشته بود که اشکو توی چشام مهمون کرد. حالا هم میخوام تو بلاگ خودم بنویسمش بخاطر اینکه از بس با احساس و ماه بود میخوام تقدیمش کنم به کسی از صمیم قلب دوستش دارم و دلم واسش تنگ شده به اضافه اینکه بی صبرانه منتظر بازگشت سبزش...
-
فقط واسه تو که بدونی من چشم براهت میمونم حتی تا آخر دنیا
1382/05/30 10:41
به یاد نگارنده ع ش ق قشنگترین هدیه خدا سلام الان که دارم اینا رو می نویسم به اندازه همه ستاره های آسمون شادی توی دلم خونه کرده می دونی چرا چون بالاخره تونستم رد پاتو از بین تمامی کسایی که این چند روزه بهم سر زدن بشناسم. میدونستم که میای چون دلت اینو یه روز صبح به قاصدکای خوش خبر گفته بودن. با اینکه نتونستم میزبان خوبی...
-
خاطره
1382/05/20 15:36
به یاد نگارنده ع ش ق این شعرو به یاد روزای خوشمون واست نوشتم میدونم که هر دومون این شعر رو دوست داریم.......این شعر منو یاد یه جمعه توی تیرماه ۸۲ انداخت یادته گفتم اینو به یاد من گوش کن .... پس به یاد خاطرات با هم بودن اینو بخون با سقوط دستای ما در تنم چیزی فرو ریخت هجرتت اوج صدامو از فراز شاخه آویخت بی تو باید مرد و...
-
تولد
1382/05/17 00:29
به یاد نگارنده ع ش ق داشتم با خودم فکر میکردم دیدن یه دوست خیلی عالی و گل که خیلی وقته ندیدیش چقدر میتونه پرخاطره باشه حتی اگه اون دوستت تولدش هم باشه دیگه حسابی خاطره تو خاطره میشه و آدم خاطره بارون میشه مثل من که امشب پر از خاطره های شیرینم. امشب خاطره کلی خاطره خوب واسم زنده شد .خاطرات کنکور، درس خوندنهای شب...
-
خواب
1382/05/16 13:02
به یاد نگارنده ع ش ق سلام قشنگ مهربونم ......دلم واست یه ریزه شده همش را بهونه تو میگیره دیگه با حرفای منم آروم نمیشه بازم دیشب خوابتو دیدم،یه خواب خوب .خواب دیدم که برگشتی با یه عالمه گلای رز و شقایق .سرخی گلا مثل سرخی خورشید بود موقع غروب. هر دومون سر تا پا سفید پوشیده بودیم........ گفتی: اومدم که واسه همیشه پیشت...
-
[ بدون عنوان ]
1382/05/16 11:05
IN THE NAME OF LOVE'S GOD ?would you dance if i asked you to dance ?would you run and never look back ?would you cry if you saw me cry ? would you save my soul to night. ? would you die for the one you loved ......hold me in your arms to night ........i will stand by you forever. .........you can take my breath away...
-
پیمان عاشقانه
1382/05/13 22:09
به یاد نگارنده ع ش ق یه بار دیگه با قلب پاک و زلال تو پیمان می بندم. یه پیمان همیشگی که حتی بعد از مرگم هم پایدار و جاودانی باقی بمونه . پیمانی که ازش بشه صدای مهر و محبت و دوستی و عاطفه رو شنید . بیا تا توی این پیمان عاشقونه نت موسیقی عشقمون رو با هم و همصدا نجوا کنیم تا صدای دلنواز اون همه عاشقای دنیا رو به رویای...
-
سیب
1382/05/13 21:11
به یاد نگارنده ع ش ق تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم ....... باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلود به من کرد نگاه و تو رفتی و هنوز سالها هست که در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق از این پندارم که چرا خانه کوچک ما سیب...
-
الهی
1382/05/13 10:44
به یاد نگارنده ع ش ق ای کریمی که بخشنده عطایی و ای حکیمی که پوشنده خطایی و ای صمدی که از ادراک خلق جدایی و ای احدی که در ذات و صفات بی همتایی و ای خالقی که راهنمایی و ای قادری که خدایی را سزایی. الهی در دلم جز تخم محبت خود مکار و بر تن و جانم جز الطاف و مرحمت خود منگار و بر کشته هایم ما جز باران رحمت خود مبار. خدایا...
-
التماس
1382/05/12 22:36
به یاد نگارنده ع ش ق من توی لحظات تنهاییم به همه جا واسه پیدا کردنت سر کشیدم. وقتی شونه هاتو واسه گریه لازم داشتم،وقتی بهونه خوبی واسه زندگی می خواستم،تو لحظه هایی که فقط حضور و نگاه تو می تونست دلگرمم کنه ، وقتی دلم محتاج حس گرمای مطبوع دستات بود، وقتی دلم میخواست صِدام کنی یا اینکه توی گوشام زمزمه تو بپیچه پیشم...
-
مسافر
1382/05/12 18:01
به یاد نگارنده ع ش ق برو مسافر من،برو سفر سلامت نگو که روز دیدار،بمونه تا قیامت تا وقتی زنده هستم منتظرت میمونم برو خدا به همرات عزیز مهربونم از فکر رفتن تو دارم دیوونه میشم میخوام به دورت پروانه وار بگردم به این امید که شاید بگی که برمی گردم به این امید که شاید بگی که برمی گردم به این امید که شاید بگی که برمی گردم به...
-
خواهشی از خدا
1382/05/12 16:03
به یاد نگارنده ع ش ق یه روزایی قدم زدن تو کوچه های طلایی ترین خاطرات زندگی قشنگترین لحظه ها رو برام به ارمغان میاورد.......یه روزایی دویدن زیر بارون صداقت به یادموندنیترین ثانیه های زندگی رو واسم نقاشی میکرد............ یه روزایی زل زدن به دریای مهربونی منو با مهر و محبت آشتی میداد......یه روزایی شمردن تک تک ستاره های...
-
تنها ماندم
1382/05/12 13:35
به یاد نگارنده ع ش ق وقتی گوش شنوا نیست حرف تازه ای ندارم شور شاعرانه ای نیست غزل و ترانه ای نیست به لب آینه حتی حرف عاشقانه ای نیست هر کسی می پرسد ازمن در چه حالی در چه کاری تو که اهل روزگاری خبر تازه چه داری می بینن اما می پرسن چه سوال خنده داری چی بگم وقتی که هیچکس منو از من نمی فهمه حرفای نگفتنی رو جز به گفتن نمی...
-
بدون شرح!
1382/05/12 13:02
به یاد نگارنده ع ش ق تنها یک روز در سراسر حیات کافیست، نگاه از گذشته برگیر و برآن غبطه مخور چرا که از دست رفته است......در غم آینده نیز مباش چرا که هنوز فرا نرسیده است. زندگی را در همین لحظه بگذران و آن را چنان بیافرین که ارزش بیاد ماندن داشته باشد. (آیدا اسکات تیلور) این جمله مدام تو ذهنم تاب میخوره اما نمیدونم چرا...
-
سردرگم
1382/05/10 14:38
به یاد نگارنده ع ش ق همه چیز از یادم رفته است هیچکس را نمی شناسم همه برایم غریبه اند حتی خودم....... فقط می دانم که دیر گاهیست چشمانم با شبنم خواب آلود یک ستاره همصدا شده است اما دلیلش را نمی دانم. سعی می کنم به خاطر آورم دلیل سنگینی حجم این همه بغض و ناراحتی را اما انگار بر عبث می پایم........ تنها چیزی که به یادم...
-
رویای شیرین
1382/05/09 22:57
به یاد نگارنده ع ش ق تنها و خسته همراه با بغضی که به وسعت سکوت یه کویر تلخه مثل همیشه توی جاده های بی کسی دارم دنبالت میگردم تا بلکه پیدات کنم. یهو صدای مهربونتو میشنوم که بهم میگی: گلرو جان یه خورده بیای جلوتر منو می بینی....من اینجام پشت این دریای وهم..... سرمو به همه طرف می چرخونم تا پیدات کنم و ببینمت....... اما...
-
بچه ها متشکرم
1382/05/09 15:11
به یاد نگارنده ع ش ق سلام به دوستایی که لطف میکنن به بلاگ من سر میزنن و با نظرایی قشنگ و بااحساس، منو به آینده امیدوارتر و به نوشتن دلگرمتر میکنن. هیچ فکر نمی کردم توی این دنیای مجازی دوستایی به این خوبی پیدا کنن دوستایی که مواقع دلتنگیم هر طور که شده سعی میکنن لبخند رو روی لبهام بکارن یا اینکه با حرفای قشنگ و...
-
نامه ای به تو
1382/05/09 15:10
به یاد نگارنده ع ش ق به تو از تو می نویسم به تو ای همیشه در یاد ای همیشه از تو زنده لحظه های رفته بر باد وقتی که بن بست غربت سایه سار قفسم بود زیر رگبار مصیبت بی کسی تنها کسم بود وقتی از آزار پاییز برگ و باغم گریه می کرد قاصد چشم تو آمد مژده ی روییدن آورد به تو نامه می نویسم ای عزیز رفته از دست ای که خوشبختی پس از تو...
-
شام مهتاب
1382/05/09 15:09
به یاد نگارنده ع ش ق تو اون شام مهتاب کنارم نشستی اجب شاخ گل را به پایم شکستی قلم زد نگاهت به نقش آفرینی که صورت گری را نبود این چنینی پریزاده عشقو مه آسا کشیدی خدا را به شور تماشا کشیدی تو دونسته بودی که چه خوش باورم من شکفتی گفتی از عشق پرپرم من تا گفتم کی هستی تو گفتی یه بی تاب تا گفتم دلت کو تو گفتی که در یاب قسم...
-
ترنم عشق......
1382/05/08 17:57
به یاد نگارنده ع ش ق واژه های اشک ای همهمه دلتنگی هایم! بغض چشمانم به ترمه ناز نگاهت نشسته است.... دل دل کردن این همه واژه در عرش رویاهایم و برای دلخوشی شعرهایم است تو که با مرام خیس گونه هایم آشنایی و برای زل زدن به آبی ترین مامن خاطرات غریبگی نمی کنی؟! من باز هم اشکهایم را برای شمارش واژه های شعرم کم می آورم!!!!...
-
واسه دل عاشق خودم و تو که این روزا هیچ جوری آروم بشو نیست.....
1382/05/08 14:13
به یاد نگارنده ع ش ق این روزا خیلی احساس پوچی می کنم احساس میکنم شدم یه نی تو خالی. از صبح تا شب کارم شده زل زدن به عکاسمون و با اونا حرف زدن با اضافه اشک ریختن پنهونی.همش میگم خدایا میشه برگرده؟؟ خدایا میشه یه روز بیاد که بگه دیدی من برگشتم گلروی من،دیدی دلم بهم دروغ نگفته بود،دیدی....................... توی دلم امید...
-
چشمهای تو
1382/05/08 11:30
من تکالیف زندگی ام را در دفتر چشمهای تو نوشتم کاش استادی می توانست بخواند خطوط مبهم چشمهای تو را
-
غبار پشت شیشه میگه رفتی ولی هنوز دلم باور نداره!!!!!!!
1382/05/07 21:14
به یاد نگارنده ع ش ق به روی گونه تابیدی و رفتی،مرا با عشق سنجیدی و رفتی تمام هستی ام نیلوفری بود،تو هستیم را چیدی و رفتی کنار انتظارت تا سحر گاه شبی همپای پیچکها نشستم تو از راه آمدی با ناز و آن وقت تمنای مرا دیدی و رفتی شبی از عشق تو با پونه گفتم دل او هم برای قصه ام سوخت غم انگیزست،تو شیداییم را به چشم خویش فهمیدی و...
-
من تو را چشم در راهم....
1382/05/05 12:00
به یاد نگارنده ع ش ق شب، اومد باز دوباره زمستون، یه عمر موندگاره تن سردم دیگه طاقت نداره اگه یارم بیاد اون روز بهاره کاشکی یه روز دوباره توی قلبم گل آشتی بکاره ستاره آی ستاره بگو یارم کجایه بازم آفتاب غروب کرد دو چشمونم به رایه اگه برگرده خونه رو موهاش میچینم یاس و پونه اروم اروم می گیرم روی شونه اش می پاشم اشک شوقو...
-
دلم فقط تو رو میخواد!!!!!!!!!!!
1382/05/05 00:27
به یاد نگارنده ع ش ق امشب دلم خیلی گرفته، میدونی چقدر؟؟ از ته تهای زمین تا آخرای آسمون یا شایدم خیلی زیادتر از اون.بازم آسمون چشمام هوس بارون کرده اون هم چه بارونی سیلا آسا .کاش الان پیشم بودی....کاش میشد سرمو رو شونه هات بذارم و بگم چقدر دوستت دارم و دلم واست تنگ شده......آخه من فقط تو رو میخوام، فقط شونه هاتو میخوام...
-
حسی به بزرگی یه تنهایی غمبار.....
1382/05/04 15:22
به یاد نگارنده ع ش ق یه شب از پشت یه تنهایی بارونی و نمناک؛ تو رو با لهجه گلای نیلوفر صدا کردم. تموم اون شبو برای پرطراوت موندن باغ سبز آرزوهات دعا کردم. و به دنبال اون بعد از یه چرخ نقره ای توی کوچه های رنگی احساس تو رو از بین اون گلایی که توی تنهاییهام جوونه زده بود؛ با حسرت جدا کردم نمی دونم چرا رفتی!!شاید من خطا...
-
مسابقه بین زندگی و عشق و مرگ !!!!
1382/04/24 13:01
به یاد نگارنده ع ش ق گاهی اوقات کلماتی وجود داره که همه ماها تو زندگی لمسشون میکنیم ولی وقتی میخوایم تعریفش کنیم اینجوری میشیم آخه میدونین چیه این واژه ها در عین سادگی خیلی خیلی پیچیده تشریف دارن بهمین خاطرهم بنده تصمیم گرفتم یه مسابقه بذارم و به هر کی قشنگترین تعریف رو از این واژه ها بکنه یه جایزه خوبه خوب میدم اما...