به یاد نگارنده ع ش ق اون که هرچی ابر دنیاست خونه داره توی چشاش اون که ناچاره بخنده اما گریه است خنده هاش اون که توی شهرش غریبه با یه عالم آشنا هیچ کدوم باور نکردند غربت تلخ صداش اون منــــــــــم بغضمو توی گلوم میشکنم خیلی سخته این تنهایی ،تنها موندن.....تنها خوندن تنـــــــــها...... تنـــــــــها........تنــــــــها اون که خیلی قصه داره رو لبهای بیصداش اون که فریادش توی سینه در نمیاد از لباش قد یه دنیا کتابه با یه عــــــالم گفتنـــــــــی هر کدوم از غصه هاش،هر کدوم از قصه هاش اون منــــــــــم بغضمو توی گلوم میشکنم مــــــن اینــــــــجا بســــی دلـــــتنگم