خاطرات

به یاد نگارنده ع ش ق
آلان دارم دفتر خاطرات زندگیمو ورق میزنم و گاهی اوقات صفحه هاشو گردگیری میکنم.
الانم رسیدم به پاییز ۸۱. اون روزایی که تو داشتی با قدمهات زندگی منو متحول میکردی.
اون روزای که من میخواستم یه حس تازه رو لمس کنم. زمانی که با ورود تو لحظه هام 
عطر طراوتبه خودش دوباره گرفت.
حالا من تو رو دارم( کسی که از اولین لحظه حضورش تو زندگیم باعث شد خیلی چیزا در
من عوض بشه). من توی زندگیم هیچوقت چیزی کم نداشتم؛خونواده ای که همیشه حامی
و پشتیبانم بودند،دوستایی که همیشه با من بودن و تنهام نذاشتن ، مدرسه ای که از درس خوندن توش لذت می بردم،تحصیل توی یه رشته خیلی خوب توی یه دانشگاه خوب و........
من خیلی چیزا رو داشتم و دارم که خیلی ها ندارنش پس باید به خاطر همشون خدا رو شکر کنم.
ولی با تموم اینا توی این سالا انگاری یه چیزی کم داشتم،یه چیزی که بتونه تکمیلم کنه و
خلا های وجودیمو پر کنه .چیزی که با داشتنش احساس کنم به همه چیزایی که 
می خواستم رسیدم و خلاصه اینکه من تو رو کم داشتم.
تا اینکه تو سر راهم قرار گرفتی.همه چیز از اون غروب پاییزی شروع شد،غروبی که برای من
مثل یه طلوع دوباره تو زندگیم بود و حالا من کسی رو که می خواستم پیدا کردم و اصلاً دلم نمی خواد هیچ جوری از دستت بدم. 
تو هنوزم برای من بهترینی و اصلاً دلم نمی خواد که کسی جای تو رو توی قلبم بگیره.من مثل روز اول دوست دارم،البته نه مثل اون روز،چون علاقه من به تو الان خیلی بیشتر از روز اوله.
می دونم که شاید برای مدتی نتونم ببینمت و شاید زودتر از زمانی که تو تصور می کنی بتونیم دوباره همدیگر رو ببینیم و حتی این رو می دونم که شاید مدت ها نتونم صدای قشنگت رو بشنوم،اما همینکه بدونم هنوزم به من تعلق داری و هنوزم به من فکر می کنی و من مال توام برام کافیه و می تونم به این امید که روزی بالاخره این روزای دوری تموم می شه به کارام ادامه بدم. امیدوارم روزی برسه که همه این ترس ها،تردید ها و مشکلات تموم بشه و تو برای همیشه متعلق به من بشی.
من همیشه بهت فکر می کنم و تو می تونی بهم تکیه کنی و من همیشه پشتیبانت باقی 
میمونم و هیچوقت تنهات نمی ذارم.کسی نمی تونه جای تو رو توی قلبم بگیره.به این
فکر کن که من کسیم که تا قبل از تو کسی نتونسته بود وارد قلبش بشه و تو اولین کسی
هستی که تونست اینکار رو بکنه.
هیچ وقت نمی شه آینده رو پیش بینی کرد و زمان نشون می ده که چی در انتظارمونه.من
تو رو توی اوج نا امیدی بدست آوردم و اما هنوزم تو مال منی و من همه تلاشمو می کنم تا تو رو از دست ندم.راستی امروز خیلی مهربون شده بودی با اینکه میخواستی منو قانع کنی که از راهی که انتخاب کردم بگردم اما توی حرفات یه دنیا مهربونی بود که منو به ادامه راهم دلگرمتر میکرد.خلاصه اینکه من همیشه قدر تو رو می دونم و هرگز به فکر این نیستم که یکی دیگه رو جایگزین تو  کنم.تو برای من همونی که یه آسمون ارزشمندی. هنوزم وقتی دلم برات تنگ می شه "کی اشکاتو پاک میکنه" رو گوش می کنم و "جزیزه" و "عادت" تو و همه روزایی رو که باهم بودیم رو به یادم میاره .
در آخر فقط می خوام بهت بگم که
خیلی دوستت دارم و نمی ذارم هیچوقت تنها بمونی اینو بهت قول میدم بهترینم
بخدا نمیذارم برق زندگی توی چشات بمیره....باور کــــــــن
در غروب رفتن تو لحظه هایم را شکستم
                                                    زیر بارون جدایی با خیال تو نشستم
بی تو تنها گریه کردم،تو شبای بی ستاره
                                                   انتظارت رو کشیدم تا که برگردی دوباره
پشت شیشه روز و شبها دل به باورن می سپارم
                                                  من برای گریه هایت چشمه ها رو کم میارم
انتظار با تو بودن من رو از پا در میاره
                                                  ترس از این دارم که بی تو تا ابد چشمام بباره
                                                                                            گلروی تو
نظرات 7 + ارسال نظر

سلــــــــــــــــــــــــــــام ........ اوووووووووووول

سلام گلروجان
مرسی از لینکت
گلروجون میشه بگی چه طوری لینکاتو زیاد تر از ۴ تا کردی ؟
راستی حرفای نازنین تو مثل حرفای لوسی منه
راستشو بخوای حرفات یه جورایی واسم الگو شده
منم لوسیمو پاییز پیداش کردم
امیدوارم موفق باشی

[ بدون نام ] 1382/06/30 ساعت 05:04 ب.ظ http://www.cafe-blog.com

به روزگار ندیدم رفیق یکرنگی.
سلام دوست عزیز وبلاگ زیبایی دارید، موفق باشید. به www.cafe-blog.com سری بزنید، برای ما باعث افتخاره که صاحبان قلمهای زیبایی چون شما رو تو جمع خودمون ببینیم . ممنون.

احسان 1382/06/30 ساعت 05:26 ب.ظ http://ehsanica.blogsky.com

کاش دوستی ها ادامه داشته باشه...

هالاو 1382/06/30 ساعت 05:31 ب.ظ http://hallowsky.blogsky.com

سلام
من از کلمه عشق خوشم میاد
ولی به نظرم یه جورایی اسمش تنه ادم رو میلرزونه

منم update کردم حتمآ بیا

راستی یادم بندا که لوگوت رو توو وبلاگم بذارم

چشم تو چشم 1382/06/30 ساعت 06:36 ب.ظ http://eye2eye.blogsky.com

زیر بارون گریه کردم .. که .......................

امین 1382/06/30 ساعت 06:57 ب.ظ http://loveanddie.persianblog.com

بازم مثل همیشه .... آفرین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد