واسه دل عاشق خودم و تو که این روزا هیچ جوری آروم بشو نیست.....

به یاد نگارنده ع ش ق
این روزا خیلی احساس پوچی می کنم احساس میکنم شدم یه نی تو خالی. از صبح تا شب کارم شده زل زدن به عکاسمون و با اونا حرف زدن با اضافه اشک ریختن پنهونی.همش میگم خدایا میشه برگرده؟؟ خدایا میشه یه روز بیاد که بگه دیدی من برگشتم گلروی من،دیدی دلم بهم دروغ نگفته بود،دیدی....................... توی دلم امید برگشتنت جون میگیره دلم بهم میگه که میای اما عقلم مثل همیشه پاشو کرده توی یه کفش و میگه بازم دلت شد سکاندار؟ بابا یه خورده عاقل باش اما نمیدونه که آدم عاشق که منطق سرش نمیشه(یادته این حرفو خودت گفتی بهم) بخدا خودم هم موندم نمیدونم حرف دلمو گوش کنم یا به عقلم بگم تو فرمانروایی کن؟؟؟؟اما بخدا دارم داغون میشم هیچکی نمی دونه هیچکی باورت میشه از گلروت فقط یه اسم مونده  گلرویی که با شلوغ کاریهاش یه محله رو بهم می ریخت همون گلروی شادی که سردسته بچه ها میشد واسه شلوغ کاری اونی که شاد تر از خودشو نمی شناخت حالا شده یه آدم گوشه گیر که با خودش هم نمیتونه بسازه. این روزا تا دو یه بار گریه نکنه آروم نمیشه یادته بهم گفتی بهت قول میدم که زود فراموشم کنی پس چی شد چرا فراموشم نشد ؟ پس چرا هنوزم عاشقانه دوستت دارم ؟؟؟؟؟؟؟یادت میاد بهم میگفتی حسودیت میشه به کسی که می خواد بیاد جا تو توی قلبم بگیره میگفتی خیلی سخت به این موقعیت رسیدی پس کجایی که ببینی که به هیچکی اجازه ندادم تو خلوت تنهاییام پا بذاره؟ پس چرا حالا که میخوام ببینی به قولم وفادار موندم تنهام گذاشتی؟؟؟؟؟؟ مگه نمی خواستی منو عاشق کنی حالا که به خواستت رسیدی منو تنها گذاشتی رفیق نیمه راه؟؟؟؟ مگه نمیگفتی در برابرم مسئولی من تو رو اهلی کردم این بود رسم مسئولیت پذیری؟؟ این بود رسم عاشق نوازی؟؟؟؟ خداحافظی آخر( یه مکث مرگ بار بعدش خداحافظ گفتنت و بعد از اون هم ترک خوردن قلب شیشه ای من ...بارون اشک..... هق هق و آّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّه)ّ یادت میاد؟ بغض من هنوز یادته؟ طنین صدام که می خواستی تصاحبش کنی به خاطرت مونده؟؟؟ دیگه نمی تونم ادامه بدم منو ببخش
این شعرو تو برام زمزمه کردی حالا من میخوام اینو به دل خودم که صاحبش تویی هدیه کنم
کاش میشد بهت بگم از دنیا هیچی نمی خوام جز تو
اگه دستام خالی باشه
اگه باشم عاشق تو
غیر دل چیزی ندارم
که بدونم لایق تو
دلمو از مال دنیا به تو هدیه داده بودم
با تموم بی پناهی به تو تکیه داده بودم
هر بلایی سرم اومد
همه زجری که کشیدم
همه رو به جون خریدم
ولی از تو نبریدم
هر جا بودم با تو بودم هر جا رفتم تو رو دیدم
تو سبک شدن تو رویا همه جا به تو رسیدم
بدون اینو که دل من
شده جادو به طلسمت
یکی هست اینور دنیا
که به یادش مونده اسمت  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد