سیب

به یاد نگارنده ع ش ق
تو به من خندیدی
و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه   
سیب را دزدیدم .......
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
و تو رفتی و هنوز
سالها هست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان
غرق از این پندارم
که چرا خانه کوچک ما سیب نداشت؟؟؟
                                                                 (حمید مصدق)
این شعرو خیلی وقت بود که دیده بودم اما مفهومش برام آشنا نبود
اما امروز یه حس آشنایی نسبت بهش پیدا کردم چراشو میشه به کارهام
 نسبت داد راستی اگه خونه ما درخت سیب داشت تو برمیگشتی تا من دزدکی و بدون اجازه باغبون واست سیب بچینم؟؟؟؟؟؟؟ 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد