خواهشی از خدا

به یاد نگارنده ع ش ق  
یه روزایی قدم زدن تو کوچه های طلایی ترین خاطرات زندگی قشنگترین لحظه ها رو برام 
به ارمغان میاورد.......یه روزایی دویدن زیر بارون صداقت به یادموندنیترین ثانیه های زندگی
 رو واسم نقاشی میکرد............ یه روزایی زل زدن به دریای مهربونی منو با مهر و محبت آشتی میداد......یه روزایی شمردن تک تک ستاره های آسمون منو با خواب آشتی میداد
.........یه روزایی منتظر موندن برام قشنگترین کار دنیا میشد.........یه روزایی یه نگاه واسم بهونه قشنگ زندگی بود........یه روزایی یه صدا واسم ترانه زندگی بود............یه روزای یه
دست واسم مظهر قدرت بود.................یه روزای یه شونه تکیه گاه امن خسته گیهام بود
...........یه روزای دوستت دارم واسم یه اقیانوس دست نیافتنی از عشق بود.......... یه روزایی.................................
 پس اون روزا کجا رفتن؟؟؟ پس چرا من گمشون کردم؟؟؟؟ چرا دیگه نمیان؟؟؟؟
من اون روزای قشنگمو میخوام خدایا بهم برگردونشون خواهش می کنم 
   
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد