آری یا خیر؟؟؟؟؟؟

به یاد نگارنده ع ش ق
میگویند تصمیم بگیر آری یا خیر؟ مردد می مانم به خاطرم میاید که اگر بگویم آری 
زندگی دیگری را که تنها امیدش اوست را تباه کرده ام همه میگویند تمام زندگی 
دخترک فقط اوست.... می اندیشم که اگر بگویم نه با دست خود دلم را به قتلگاه 
دلهای عاشق سپرده ام و تو را به هیاهوی وحشیانه باد..... میدانم اگر بگویم نه رنگ سیاه تردید و نفرین را به خود هدیه میکنم . غرق در این افکار با خود زمزمه میکنم
  سراپا اگر زرد و پژمرده ایم 
  ولی دل به پاییز نسپرده ایم
  چو گلدان خالی لب پنجره          
  پر از خاطرات ترک خورده ایم  
  اگر داغ دل بود ما دیده ایم
  اگر خون دل بود ما خورده ایم
  اگر دل دلیل است ما آورده ایم 
  اگر داغ شرط است ما برده ایم
   گواهی بخواهید اینک گواه 
  همین رخمهایی که نشمرده ایم
 و ناگاه به این می اندیشم که آری یا خیر؟؟ خوشبختی ما یا زندگی دخترک؟؟؟
 و چونان گذشته برای سوالاتم جوابی نمی یابم . میخواهم فداکار باشم اما انگار
از توانم خارج است آخر اوست که مرا فریاد می کند و من مردد و بهت زده فقط
نظاره گر می شوم!!!!!!!! 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد