تولد

به یاد نگارنده ع ش ق
داشتم با خودم فکر میکردم دیدن یه دوست خیلی عالی و گل که خیلی وقته ندیدیش چقدر میتونه پرخاطره باشه حتی اگه اون دوستت تولدش هم باشه دیگه حسابی خاطره تو خاطره  میشه و آدم خاطره بارون‌ میشه مثل من که امشب پر از خاطره های شیرینم. امشب خاطره کلی خاطره خوب واسم زنده شد .خاطرات کنکور، درس خوندنهای شب امتحان خونه فرناز اینا، ،رژیمای من که خونه شما شکسته میشد، تلفنای نیم ساعتمون همراه با اذیتهای دادشی (فرناز یادته؟؟؟ بخار کشید تلفن) ، عروسکا، احضار روحها، غزال و کلاسای زبان،‌ تولد اون سال که محسن و ناصر خونتونو توی یه چشم به هم زدن با شیطنتاشون بهم ریختنو بعدش هم بادکنک خواستن و آخرش هم همه رو با سوزن ترکوندنو منو کلی شرمنده کردن، کیک شکلاتی دست پخت خودت، ماکارونی روز انتخاب رشته که مجتبی درست کرد( بعدش هم دعواهای مامان که شما دو تا چیکاره بودین اینجا)،‌ دکتر حسینی با انتخاب رشته اش تو بیمارستان، بدقولی های منو لاله و سر کار گذاشتنت، یا تولد امشبت من و تو با لاله و آرزو و مریم.........قهر امشبت واسه بی معرفتی من و لاله، کش رفتن کتابات از قفست که بعدش مجبور شدی اونا رو بهمون هدیه کنی، راستی یادم رفت امسال بادکنکاتو بترکونم چقدر به لاله گفتما اما یادمون رفت یادم باشه سال دیگه این کارو بکنم اما 
یادت نره که سال بعد یه عالمه بیشتر بادکنک بگیری که تلافی امسالم درآد...... خلاصه که امشب خیلی بهم خوش گذشت........ راستی خانوم مهندس موبایلتون مبارک و اینم تبریک واسه تولدت
               فرناز خوبم تولد ۲۱ سالگیتو بهت تبریک میگم عزیزم
               واست آرزوی خوشبختی می کنم مهربونم و بدون که
                خیلی دوستت دارم و همیشه به یادت هستم 
                                                                                     گلرو 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد