پیوند اسمونی

به یاد نگارنده ع ش ق
بهش گفتم:اون ستاره گنده تره،خوشکلتره،پرنورتره که همیشه می خنده وچشمک می زنه ماله من.بااینکه خندش گرفته بود سعی کرد خودشو جدی نشون بده و گفت:باشه کوچولوی مغرورمن،اون ستارهه مال تو.منم که کلی ذوق کرده بودم یه لبخند زدم و گفتم:آخ جون،ممنونم
قول می دم این محبتتو جبران کنم.یه اخم ساختگی کردو گفت:چیکار می کنی؟؟؟؟؟گفتم:هی..چی...هیچی،فقط گفتم این محبتت هیچ وقت یادم نمیره.اخماشو از هم وا کردو با همون لبخند همیشگی که گوشه لباش می اومد گفت:آفرین حالا شدی دختر خوب،حالا بگو ببینم پس ستاره من کو؟ یهو اسمونو نگاه کردم و یه ستاره رو بهش نشون دادم و گفتم:اون ستارهه که هی سوسو می زنه و میخواد خودخواهانه بگه که اسمون مال خودشه و تنها خودش مالکه اسمونه مال تو.اما اون گفت:من این ستارهه رو نمی خوام.متعجب نگاش کردم و پرسیدم:آخه چرا نمی خوایش؟؟؟ بهم گفت:اولا که نمی خوام خودخواه باشم و ثانیا ستاره ای که سوسو می زنه هی نورش کم میشه تا اینکه یه روزی می سوزه و تموم میشه و من نمی خوام فانی و رفتنی باشم. دلم می خواد اونقدر تو اسمون بمونم تا هیچ ستاره ای نتونه بیادو تورو ازم بگیره. از این حرفش خیلی خوشم اومدو گفتم: پس تو ماه باش که هم از ستاره بزرگتره و هم اینکه  تا ابد تو آسمون موندنیه. اینجوری دیگه هیچ ستاره ای نمی تونه منو از تو بگیره. اینطوری شد که اون شد ماه شبای من و من شدم ستاره زندگی اون.
نظرات 1 + ارسال نظر
نوید مدرسی 1383/10/12 ساعت 12:18 ب.ظ

به سرابی دلخوش معجزه تدبیر نکرد
همه شب در دل من غم تو دیر نکرد
کوچه های خاطره نمک زخم من است
مریم پاک خدا را طعنه دلگیر نکرد
بت من جان و دلم غیر تو آرام نیافت
مریم پاک خدا را طعنه دلگیر نکرد
گرچه دانم دل تو با دگریست
هیچ کس چون تو مرا پای به زنجیر نکرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد