به یاد نگارنده ع ش ق
با چشمانی خسته ،
به آنچه دور و برم
عرض اندامکی می کند ،
بی هوا ، نگاهی می اندازم ..
همه جا بوی انزوا می دهد ،
بوی نای ِ خالی و تهی
بوی پوچی نفرت انگیز یک نهلیست .
سکوتم طعم گس ِ کُناری کال می دهد .
لامُروتی دقایق همه چیزم را به تاراج برده ،
سرد و قاسی ام کرده ،
تهذیب شده ام از کینه و تزکیه از نفرت ،
مهربانی و عاطفه ی احساسم خشکیده .
دور گشته ام از طلب خدا و هر چه نام ِ ایمان دارد
و پر از موی باریکی که از اعلی به اسفل پرتم کرد .
( ه .. ـ شهریور ۸۳ )
به یاد نگارنده ع ش ق
آسمان ِ چشم او آینه کیست
آن که چون آینه با من روبرو بود
درد و نفرین ، درد و نفرین بر سفر باد
سرنوشت این جدایی ، دست او بود
گریه مکن که سرنوشت ، گر مرا از تو جدا کرد
عاقبت دلهای ما ، با غم هم آشنا کرد
چهره اش آینه کیست آنکه با من روبرو بود
درد و نفرین بر سفر این گناه از دست او بود
ای شکسته خاطر من ، روزگارت شادمان باد
ای درخت پرگل من ، نو بهارت ارغوان باد
ای دلت خورشید ِ خندان
سینه تاریک من ، سنگ قبر آرزو بود ..
* این آهنگ بسیار زیبا رو با صدای آرتوش همراه با متن از http://www.iranlyric.com/song/5852.htm دانلود کردم .