بانو جان م سلام !

 

young woman laying 
on her back on 
a bench in the 
woods. fotosearch 
- search stock 
photos, pictures, 
images, and photo 
clipart

 

تا حالا خودتان را از پنچره ی چشمان من دیده اید .. تا حالا دقت کرده اید که این لبان صورتی و گونه ی ملوس چقدر به چشمان مشکی و براقتان می آید .. تا حالا ملودی مهربان صداتان را با تمامی وجودی که می شد حس کرد ، حس کرده اید .. آخ بانو .. بانوی من .. چقدر این چهره ی دل فریب ملموس این روزهاتان به دل می نشیند .. انگاری که تازه متولد شوم .. از نو ، با نگاه و نفس شما .. بانو به خدا .. باور کنید .. دارید عاشقم می کنید .. دارید روی همه دلتنگی های سالیانه ام خط می کشید .. گذشته را می برید و می دوزید .. آخر بانو .. همیشه مادر به خیاطی بی عیب و نقص شما ایمان داشت .. بانو .. چقدر زیباست .. چقدر زیباست که حس کنم هستید با من .. اما نباشید و فقط صداتان باشد که بپیچد توی دلم و پیچش ، اشکی شود به پهنای همه تنهایی های من و تمامی بود و نبودهای شما .. بانوم .. می دانم که می دانید .. می دانم که می بینید .. آخر شما که بنده نیستید .. ماهید ، ماه .. می بینیدم .. پاکیم را .. ابتذالم را .. خسته گیم را .. شادی ام را .. کاش می شد بگویم این روزها .. توی همین روزهایی که هیچ کسی حواسش به گلدان لب پنجره نیست .. دل گلدان هوس نور کرده است .. آخ بانو .. شما که می دانید .. چقدر نور خوب است .. چقدر روشنی خوب است .. چقدر روزنه داشتن خوب است .. آه راستی بانو .. می شود به پراکنده نوشتنم خرده نگیرید بانو .. از یادم رفته .. نوشتن و قلم و عاشقی کردن و احساس و تازگی .. بانو .. به خدا از ذهنم رفته .. اما می خواهم دوباره شروع کنم .. این بار با شما .. با توسل به شما بانو .. اجازه هست .. می شود الهام دلم باشید .. می شود دست هام را به سوی شما و یگانگی تان دراز کنم .. می شود دوباره بانوی من شوید .. بهار بیاید .. عاشق شویم .. ترانه بگوییم و دیگر هیچ وقت تنها نباشیم .. آخ بانو اگر که می شد .. اگر که می شد .. اگر که می شد .. اگر که می شد من ، من می شدم و شما ، تو .. دیگر دلی نمی ماند که قلمبه شود ، بگیرد .. وُ غاف های قصه بشود غم و غمبادها .. من سبز شوم و شما نور شوید .. بپیچیم دورتان .. ببویمتان .. ببوسمتان .. از ته دل .. به خدا بانو .. به خدا ..

* خوشحالم که شروع شد .. خوشحالم که تمرین نوشتنم شروع شد .. قاطی ه اما همینشم یعنی کلی پیشرفت .. یعنی کلی استعداد خداوندی .. خونه ی همیشگی م ، دلم برای همه چیت تنگ شده بود .. حتی وقتی نبودم .. دلم برای عاشقانه هات ، بانوت و سادگی تنگ می شد .. آوای هیوا .. ساده بود .. دورغ گفتن بلد نبود .. توی روزایی که همه عشقشون دروغ و بازی با احساسات بقیه بود ثابت کرد که برد .. آدم های ساده شاید در ظاهر شکست بخورن اما توی وجود خودشون هیچ وقت از هیچ چیز زندگیشون شرمنده نمی شن .. و این خودش یعنی .. خدا اونی که دوستش داره ، بهش معصومیت و پاکی میده .. و این یعنی آخر ِ آخر عشق بانوی بی دریغ گریه و شب های تنهایی !

* روشینای عزیزم .. این روزها ، آهنگ آقای اسحاق احمدی رو که گوش می کنم .. به یادت می افتم .. به یاد مردم جنوب با این همه سادگی و صفا .. خوشحالم که جنوبی هستم و به جنوبی بودنم افتخار می کنم .

* م ِ بی تو باور اُمکه .. با همه چیت سر اُمکه .. اما تو ترکُم اِتکه .. از غم دو پُرکم اِتکه .. مِ هر لحظَه به دنبال نگاه تو مَگَردی .. توی هر ثانیه چشمُم به در هستَ بر بَِگردی .. مِ هر روز توی خیالُم مَگُ که امروز اَتی تو .. اَتی خُنَ و پروان َ اَبی دُرُم اَگَردی .. و عشق یعنی این آهنگِ سراسر زندگی ..

* گفت هُدا می دونستی فلانی از خانومش جدا شده ! .. و من بدون لحظه ای فکر با آسودگی گفتم به جهنم .. اولین بار بود که .. اولین بار بود که .. هیچ وقت نفرینش نکردم .. هیچ وقت .. ولی فهمیدم .. عدالت خدا جای هیچ گونه عوض و گله ای نمی گذاره .. خوشحال نشدم اما آروم شدم .. چون دیدم خدا هیچ وقت تنهام نذاشته بود .. حتی زمانی که فکر می کردم تنهام .. خدایی بوده که خدا باشه

 

نظرات 1 + ارسال نظر
شاهزاده2 1386/09/18 ساعت 01:08 ق.ظ http://بهشت

Hamishe migoft to donya adamai hastan k niaz be mehraboni daran va bayad ba labkhand komakeshon kard.ama ta zende bod hich kas nafahmid qosash az chiye.are onam raft pishe khodash.cheqad mazlom,az hame halaliyat khast.hata az shoma,ama har kari kard nabodid.baraton yaddasht gozashte,badan minevisamesh barash 2a konid.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد