بانو ..
بانوی من ..
بانوم ..
هنوز هم منتظرم .
هنوز هم
دلم برای آمدن وُ نیامدنت تلاپ تلوپ می کند وُ
پاهام می رود لب پنجره تا که ماه ببیند .
هنوز هم ،
همان احساس ..
همان دغدغه های همیشگی ..
همان نشانه ها اما
تو ــ تنها تو ــ
توی دل دل کردن کلمات ،
توی گفتن آنچه می خواهم بگویم ،
توی عشق ،
ارجحی بر تمامی نا تمام هام .
ملکه ی پرستیدنی م که
- تمامی عَشَقه هام فدای یک تار لبخندت -
خدایی م جز تو برازنده ی هیچ کسی نیست .
تو آنقدر پاک وُ روشن وُ ماهی که
می ترسم سلام م نجابت ت را بر هم زند گاهی .
بیا سوگلی م ..
این هم از دست هام ،
برای تو .. تا ابد اما ،
سوگند .. سوگند به
روشنی نگات وُ سپیدی پیشانی و ُ
گره زیبای لب هات ..
همه ی هستی م خواهی بود .
فقط ،
تو را به خوبی ت قسم ،
عشق ِ همه عشق های کوچک م باش .
۸/۱۰/۸۵ ــ پلاژ
پ.ن : نوشته ام که یادم نرود . نوشته ام که یادت نرود . نوشته ام که یادم باشد همین جا ، دوباره بخشیدمت به نور و هر چه روشنی در آینه هست . دلم برات تنگ می شود . دلم همیشه هوایت را می کند . کاش می شد ، با من باشی و با همه ولی نه . خواستم چیزی بنویسم که بدانی با تمامی دل دل کردن هات ، با تمامی هر آنچه که می خواهی پنهان کنی از چشم هات ، با تمامی چهارراه حبیبی و باغ های آنچنانی و این چنینی ، هنوز هم .. هنوز هم .. هنوز هم .. .. . نوشته ام که بدانی . نوشته ام که بدانم " هر عشقی می میرد ، خاموشی می گیرد . عشق تو .. .. . باور کن بعد از تو دیگری در قلبم .. .. "
سلام فکر می کنم راهی ندارم جز اینکه بفهمم که تو این همه وقت چی می گفتی ؟
حالا دارم می فهمم
نمی دونم چقدر از توی چنین احساسی شعر می تونه در آد؟!
اما چه میشه کرد بین من و تو فاصله غوغا می کنه یاد ... قشنگت منو ... کاش رها کنه
یکی بود
ویکی هم قرار نبود
من همیشه نیمه خالی لیوان باشم
وقتی ساعت دو
اتوبوس ها می آیند
و من از همه کلاغ ها تنها ترم
مراقب خودتون باشید همکلاس عزیز
روزها و لحظه های خوبی رو برات آرزو می کنم.
سلام ...
بالاخره کامنتها رو فعال کردی؟
معلومه کجایی؟
اینجا چه خبر است ؟
چقدر سکوت
چقدر سکون
چقدر فریاد بی صدا
اینجا زمین دهان باز کرده تا طعمه را بجوید ؟
آه ... مسافر نمی دانست وقتی از قافله عقب مانده و تنها راه را می پیماید تا مگر نسیم روح بخش منزلگاهش او را آرام کند بجز بیشه زاری بی آب و علف هیچ نمی جوید
دلش خوش بود وقتی که تنش پر از خستگی راه است
جائی در آن نزدیکیها می جوید که نسیم خنکایش دلش را تسکین خواهد داد
اما اینک هیچ هیچ هیچ
شاید تنها دلخوشی اش این است که از رد پای روزگار احساس می کند که منزلگاهش به جای دیگری رفته است
جائی که از اینجا بهتر است
جائی که شاید طراوتش از اینجا بیشتر است
خدا نگهدار سایه ی خنک دل
خدا نگهدار یادواره ی تنهائی ام
خوش باش
بگذار تا مثل همیشه سکوت کنم تا تمام غصه هارو تو دلم بایگانی کنم .مبادا نازنینم ازرده بشه
سلام امیدوارم حالت خوب باشه
بازم گلی به گوشه جمال تو شاید باید یه کم ازت عاشق بودن و یاد می گرفتم .
همیشه از همین می ترسیدم مخصوصا وقتی اون سریال لعنتی رو ؛اولین شب آرامش ؛ رو میذاشت. همیشه دلم می لرزید.
واقعا نمی دونم چی باید بگم .اما حالم اصلا خوش نیست .
وقتی ت بی هیچ پیغامی از علاقه همراهت را خاموش گذاشته ای که منم.
منو ببخش که هر از گاهی مثل احمقا به اینجا سر می زنم
...
هدایی هدای من . چی شده ؟ آرش بازم باهات حرف زده ؟
سلام هدای عزیز وب واقعا معرکه ای داری
امیدوارم همیشه در زندگیت موفق باشی
اسم تو خیلی زیباست....
اسم عشق منم هداست ...
اومدم از اون مطلب بگم که مال ۱۷ آذر بود ، با تصویری از مردی که ..........
آخ خ خ خ خ ............خداااااااااااااااا !
هیچ وقت ....... هیچ وقت فکر نمی کردم طاقت دیدن چنین تصویری رو برای چنین فردی داشته باشم . چطوری تونستم توی سکوت به این حالش زل بزنم ؟ این سرو کی و چطور فرو افتاد ؟
خجالت نکشیدم من که به چشم های بسته ش نگاه کردم ؟ چشمایی که همیشه برای من یه دنیا شور و زندگی توشون بود و .......... با این که هیچ وقت باهاش روبه رو نشدم ، همیشه از تصور دیدن چشم هاش خجل بودم !
.........
شاد و پیروز باشید
سلام آبروی هر چه دل دادن .دیر زمانی نبودم به رسم دچار بودن .سهراب گفته بود:دچار باید بود و من چشم بستم و گوش دادم به آوازهایی که حالا خاطره اند . دچار شدم . اما ...
روشینام ..
چقدر دلتنگت بودم ،
عزیز .
سلام . اومدم عید دیدنی! کسی خونه نیست؟ سال نو مبارک! به این امید که سالی پر از موفقیت بیشتر برای شما باشه و با آرزوی تندرستی و سلامتی برای همه.... راستی از همه مهمتر اینکه بهار اومد!
...
چرا دیگه نمی نویسی؟!!!.. چرا دیگه نمی یای؟!!!
...
این بار چندمست که می خوانمت غزل؟
به روز شدم
سلام
واییییییی من هنوزم ذوق زده ام. ولی دروغ چرا باورمم نمیشه؛) ولی به هر حال خوشحالم.
دوباره سلام
حالا دیگه باورم شد (چون لینکم آدرس قدیمیمه!) وایییییییییییییییییی خیلی خوشحال شدم. تو تا حالا کجا بودی؟
این وبلاگت برای من بسته بود. می گفت حذف شده...... نمی دونم.
سلام وبلاگ جالبی داری به من هم سر بزن موفق باشی
از صمیم قلب تبریک می گم.
عالی بود ! ! !
نمی دونم
فرناز می گه عکس دختر می بینه!
تو هم که میگی اصلا نمی بینی
بهت تبریک کی گم هدی
خوشحالم هنوز احساساتی اینچنین پاک و بی آلایش باقی است
حیف است کلام آخر ناگفته بماند : دوستت دارم ؛
مرسی هدا جان...
برامون دعا کن فقط....