قلبم را
در مجری کهنه ای پنهان می کنم ،
در اطاقی که دریچه اش نیست .
از مهتابی به کوچه ی تاریک خم می شوم و
به جای همه ی نومیدان می گریم .
آه ، من حرام شده ام !

نظرات 5 + ارسال نظر
امیر 1384/10/01 ساعت 03:06 ب.ظ http://pws.blogsky.com

سلام دوست عزیزم!
وبلاگ زیبا و لطیفی دارید . وقتی متنها روخوندم و تموم شد یه جوری شدم....!!! دلم اروم گرفت.....
الان که دارم اینارو میخونم از ته دل لمسشون میکنم.... اصلا خیلی خیلی قشنگه...
همین نزدیکیهای وبلاگ قشنگ شما ، همسایه ای هست که قلب خونش واسه حضور شما میتپه . اون خونه منتظر ِ که شما بیاین و با دقت گوشه گوشه اش رو ببینید . صاحب خونه دل شما رو خیلی دوست داره و به این امیدواره که حضور شما و نظر پر مهرتون گوشه ای از آرزوی اون که شادی و خوشحالی ِ شماست رو برآورده کنه . پس قدم رنجه کنید به هم پسر خاله بشیم و به هم لینک بدیم و یاعلی... !
. همیشه شاد باشید و در پناه یزدان

خیلی قشنگ و لتیف نوشتی. شاد باشی الهی

شاهزاده 1384/10/03 ساعت 10:06 ب.ظ

دلم می خواد کلی حرف بزنم
دلم می خواد بگم چی تو دلم می گذره
اما انگار قفلی به بزرگی و سنگینی کوهها بر سر راه دهنم گذاشتن
می خوام بازم بهت بگم که نوشته هات چقدر خوبن اما وقتی دیدم یکی دیگه از دوستامونم با نوشته های تو آرامش خودشو پیدا کرده فقط سکوت می کنم
خودخواهانس اگه بخوام تو رو از تمایلاتت دور کنم
چون تو به خاطر من یا دلهائی مثل من نمی نویسی
پس به خاطر خودخواهیم منو ببخش
هر وقت دست نوشتتو ببینم خوشحال می شم
اما دلم نمی خواد به خاطر اسرار کسی بنویسی
من به خواسته و عقیدت احترام می زارم
پس اگه هم نخوای بنویسی مختاری
موفق باش و

کار بد 1384/10/04 ساعت 10:56 ق.ظ

قلبم را همین حوالی پنهان کرده ام .. تا بعد ها با احترام بیشتری سوراخ سوراخ شود .. :‌)‌.. همین !!‌

غریبه ! 1384/10/15 ساعت 02:48 ق.ظ

خوش به حالت که اقلا می تونی حرفای دلتو بنویسی , منم دردای تو رو دارم ولی نه کسی رو دارم که براش بگم و نه بلدم که رو کاغذ بیارم !!!....... تنهایی تموم وجودمه .......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد