دلم می خواست
بهتر از اینی که هست سخن می گفتم
 وقتی که دور ازهمگان بخواهی
خواب عزیزت را برای آینه تعبیر کنی
معلوم است که سکوت علامت رضایت نیست .
به خدا من کاری نکرده ام ، فقط ،
لای نامه هایی به ری را ،
گلبرگ تازه ای کنار می بوسمت جا نهاده و
بسیار گریسته ام .
خب به فرض که در خواب هم گریه ام گرفت !
یعنی که من فرق میان دعای گریه و گیسوبران باران را
نمی فهمم !!!!!!
خسته ام ، خسته ، ری را ... 

* کاش نامه رابه خط گریه می نوشتم ، ری را .. تنها تکرار نام توست که می گویدم " دیدگان مادران بارنند . "
نظرات 4 + ارسال نظر

سلام دوست عزیز متنتونو خوندم خیلی قشنگ و خوب نوشته بودین ..موفق باشین ..خوشحال میشم به ما هم سری بزنین

ستاره 1384/05/24 ساعت 11:39 ق.ظ http://eshgegobargerefte.blogsky.com

سلام دوسته مهربونم امیدوارم که قدمهای طلاریزتو به کلبه پر از درد منم بذاری شعراتو خوندم خیلی زیبا بود احساس می کنم سالهاست باهات دوستم انگار با من از همه کس آشناتری از هر صدای خوب برایم صداتری . تو رو به خدای شعر و زیبایی می سپارم . یا حق

نسیم 1384/05/24 ساعت 12:00 ب.ظ

قرار بود ساده باشیم!نبود؟..بود عزیزم!بود!در آغوش مهر پاینده باشی!خداحافظ!

یه منتظر 1384/05/24 ساعت 06:26 ب.ظ

ری را .. ری را !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد