یک بار خواب دیدن تو ،
به تمامی عمر می ارزد ؛
پس نگو رویای دور از دسترس ‌
خوش نیست ، قبول ندارم .
گر چه جسم خسته است
اما دل دریایی است .
تاب و توانش بیش از این هاست .
دوستت دارم و خواهم داشت .
توان آن هر چه باشد ، باشد .
باکی ندارم از هیچ کس و هر کس که
تو را دارم عزیز .

* من فقط یک بار توی زندگیم عاشق شدم و دیگه چیزی به نام عشق ، جز تو ، برای من وجود خارجی نداره . دوستت دارم با همه مهربونی ، غرور ، متانت و لجبازیت . پس تو رو به خدایی که می پرستی این قدر با حرفای ناامید کننده ،‌ خودت و من رو عذاب نده . فکر کردی اگه این ها رو بگی من میگم خوب دیگه من فراموشت می کنم و می رم سر زندگی خودم ، تو هم .... آخه تا کی بگم من جز عشق چیزی از تو نمی خوام . تا کی بگم دوستت دارم ........ گناه من چیه که تو نمی خوای بپذیری من اگه دوستت دارم‌ می خوام اجازه ندم تو زجر بکشی . می خوام نذارم این چنین در هم شکسته باشی . وقتی میگم بی انصافی ، حق دارم . هیچ وقت نفهمیدی با این حرفای نا امید کنندت هر لحظه از خودم متنفر می شم که چرا قبول کردم اینجوری شه . می خوای من عذاب نکشم ،‌ من که از دیدن احوال پریشون تو بدترین عذاب ها رو می کشم . این فرارات ، نیومدنتات و عذاب کشیدنات ، داره از پا درم میاره . خوشبختی می خوام چیکار ، فردا می خوام چیکار ، دل خوش سیری چند ..... ! از یه طرف اتفاقاتی که داره می افته ، از یه طرف وضعیت نا معلوم خودم ،‌ از یه طرف شرایط تو . خدایا تا کی ! مگه نمی گی پنچ شنبه ها می آیی جواب بنده هاتو می دی . خدا من هیچ وقت بی جواب از در خونه ت نرفتم . اون وقتی که تمام دنیا ازم رو برگردونده بودن . اون وقتی که هیچ راهی واسه زنده موندن یه آدم نبود ، من ازت جواب گرفتم . حالا دیگه جز تو کسی رو نمی شناسم که بهم کمک کنه . دیگه هیچ کی جز تو نیست که بفهمه ، عشق واقعی یعنی چی . نمی خوام اینجوری عذاب بکشه . من عذاب کشیدنشو می فهمم و توی خلوت خودم آروم آروم گریه می کنم . گریه می کنم که نمی تونم کمکش کنم که اینقدر کلافه نباشه . هر لحظه با منه . نمی تونم جز اون هیچ کسو ببینم . کی می تونه بفهمه چی میگم . کی می تونه حس کنه چه دردی می کشم وقتی سارا باهاته . اون موجودی که ازش متنفرم . ازش متنفرم . ازش متنفرم . منتفرم . تو رو خدا باورم کن ، فقط همین یک بار .

دلم برات تنگ شده جونم
می خوام ببینمت نمی تونم
بین ما دیوارای سنگی
فاصله یک عمره می دونم
بغض ترانه مو شکستم
می خوام بگم عاشقت هستم
تو عین ناباوری یک شب
خالی گذاشتی هر دو دستم
تو بودی تمام هستی و مستی و
راستی و تمام قصه ی من
تو بودی سنگ صبورم و نگاه دورم و
لبهای بسته ی من
نیمه شب از خوابم پا می شم
نیستی پیشم باز دیوونه می شم
دوری تو تیشه زد به ریشه م
نیستی پیشم ...... نیستی پیشم
بی صدا از من خالی می شم
هم صدا با بی بالی می شم
گونه هام خیس از شبنم غم
نیستی پیشم ..... نیستی پیشم

* من در برابر تو و نوشته هام گریه می کنم . مگه همیشه دوست نداشتی چشمای گریونم رو ببینی . ایناهاش پس چرا حالا که باید ببینیشون چشاتو بستی ! من اصلا خجالت نمی کشم که جلوت گریه کنم . من نمی خوام جلوت ادای آدمای خوشبخت رو در بیارم چون می دونم بی تو ، من و خوشبختی مثل جن و بسم الله هستیم . می خوام جلوی تو ،‌ همون هدایی باشم که به خاطر کارای بچه گانه اش‌ بهش میگی خانوم کوچولو . می خوام همون هدایی تو باشم . بگذار اعتراف کنم وقتی پیشته ، می خوام ........... اون حق نداره نگات کنه . حق نداره پیشت باشه . حق نداره فکر کنه مال اونی . ازش متنفرم . متنفرم با همه وجود .