می خواهم ساده بگویم .
رویت را مگیر .
دچار زاده به دنیا آمده ام و
دچار ــ هم ــ از دنیاتان چشم می گیرم .
اشک چرا ، مونسم !
بیاو بگیر این کف دست خنده را ، عجالتا .
روزها همیشه نامهربان نمی ماند .
پرنده می شویم .
اوج می گیریم و خلاص ... رهای رها .
آن هنگام دیگر چیزی نیست که بچزاندمان .
نه زوال است ، نه پول و نه مکنت .
من و تو ، تنها مای باطنیم .
دوباره دچار می شویم و
عطر خدا مسخ مان می کند .
* عشق است در من که می جوشد و پایانی ندارد .
مگر محبت حد و مرز می شناسد !
مگر می شود گفت همین مقدار بس است ، برای عاشق ماندن !
وقتی تو را می بینم که به اذن خداوند با سادگی تمام ،
بی هیچ تشریفاتی در من حلول می کنی
دوست دارم ساعت ها با دستان گره خورده ی خود ،
ساحل شکسته ی قلبم را با تمامی قوا بدوم .
راست گفته اند که عشق ، عشق می آفریند .
بی خود نیست ، امروز بیشتر از دیروز با تمنا نجوایت می کنم .
دوستت دارم ، دوستت دارم ، دوستت دارم محبوب سفر کرده ی من .
تمامی زوایای وجودیت را با شوق دوره می کنم .
هنوز هم برای من همان ساده ترین و پاک ترین ،
پسرک مغرور کوچه های سرسبز ایرانی .
تنها عشق بی فلسفه ی من ، مگر می شود به پایانت برم .
تو در من حیات داری و برایم ، من هستی ، بکر و تخس اما زلال و عاشق .
این تویی که همیشه در خالی وجودم می تپی .
مگر می شود باور کنم که کوچ کرده ای به دیاری که
معنایش یعنی مرداب ، مرداب خوش باوری .
آخر تو که در تمامی جزء جز دیروز ، امروز و فردایم هستی و
تا ابد هم می مانی ، چگونه قدرت انکارت را دارم !
چطور می شود ندیده بنگارمت
با وجودی که خود بهتر از کس می دانم
واضح ترین دیدنی در من ، تویی رویای معصوم و دست نیافتیم .
دوستت دارم و خواهم داشت تا لحظه ایی که
خوشبختی را مستقر در دیدگان غبار گرفته و خسته ات ببینم و
از شادی فوج فوج پرنده ی آرامش بر شاخه های پاییزی وجودم بنشیند و
این عشق است هر لحظه در من می جوشد و
پایانی ندارد ... پایانی ندارد ... پایانی ندارد .
تو را نگاه می کنم که خفته ای کنار من
پس از تمام اضطراب ، عذاب و انتظار من
تو را نگاه می کنم که دیدنی ترین تویی
و از تو حرف می زنم که گفتنی ترین تویی
من از تو حرف می زنم ، شب عاشقانه می شود
تو را ادامه می دهم همین ترانه می شود
کاش به شهر خوب تو مرا همیشه راه بود
راه به تو رسیدنم ، همین پل نگاه بود
مرا ببر به خواب خود که خسته ام از همه کس
که خواب و بیداری من همه شکنجه بود و بس