بغض پاییزی ابرم ، بغض یک غروب نمناک
شاهد شکستن من قطره ی بارونه روی خاک
غربته هر چه غریبه ، غمه هر چه ابر دنیاست
کوله بار این غریبه جاده ی در به دری هاست
میون تنهای دنیا ، شده دنیایـــــــی نسیبم
کاشکی بودی و می دیدی اینجا بی تو چه غریبم
کاش می دونستی که بی تو مرگ تدریجی هستیم
یاد تو ، تنها رفیقه توی هوشیاری و مستیم
بی تو هر لحظه یه قرنه ، یه نفس زخم کشنده 
تنها با گفتن اسمت رو لبام می شینه خنده  
آخ که این فقط یه لحظه ست ،
بعد اون هــــــــای هـــــــــای گریه ست
جای هر آغاز اینجا ، هر صدا صدای گریه ست
من هوای گریه کردن ، تو صدای گریه ی من
یاور خوب و نجیبم ، بی تو من خیلی غریبم

* دست خودم نبود . باید می دیدمت حتی اگه شده یه لحظه . نمی تونم بگم چی شد ، فقط
................................................ نمی تونم باور کنم این روزا رو ، نمی تونم ....................
خدایا کمکم کن ........................ کمکم کن ، ‌خدا ..........................................................
دلم خیلی تنگه ، خیلی .............................................................................................

نظرات 1 + ارسال نظر
سیاوش 1384/02/21 ساعت 12:56 ق.ظ http://www.pand.blogsky.com

سلام
من خیلی لذت بردم.........آفرین.....به وبلاگ منم سر بزن.... نضرت راجب تبادل لینک چیه؟ خداحافظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد