به یاد نگارنده ع ش ق 

             

                                          آسیاب اگر به نوبت
                               بگو پس نوبت ما کو !
                             سهم ما ، قسمت ما کو ! 
                               حرمت ِ خلوت ما کو !
نظرات 3 + ارسال نظر
آسمان 1383/10/28 ساعت 02:34 ب.ظ

وای چه جیگری.......چه خوشگله....نوبت ما اگه رسید خبرم کن عزیزم...دلم برات یه دنیا تنگ شده.

سونیا 1383/10/28 ساعت 03:00 ب.ظ http://naayak.persianblog.com

گاهی آسمون پر از ستاره است.
ولی یه ستاره میون اون ستاره ها بزرگتر و قشنگتر و درخشانتره
اون ستاره ی: "تو"یی
من اسمشو گذاشتم "تو"
میدونی:؟
وقتی با ستاره تو حرف میزنم....
وقتی بهش خیره میشم یا بهش چشمک میزنم
همیشه ازم یه چیزی می پرسه.
میگه: دوستم داری؟ منم میگم ، دوستت دارم
ولی دیشب از من یک سوال دیگه پرسید.
گفت: تو چرا هیچ وقت از من نمی پرسی که دوستم داری؟
منم ازش پرسیدم : تو چی؟ دوستم داری؟
میدونی چی گفت؟ گفت: قلبتو بده! گفتم چه جوری؟
گفت : چشاتو ببند ، یه نفس عمیق بکش و خودتو رها کن
قلبت پرواز میکنه و خودش میاد پیشم.
منم همون کاری رو کردم که ستاره گفت.
ستاره قلبمو گرفت و روش یه چیزی نوشت و بعد پسش داد.
میدونی چی نوشته بود؟
نوشته بود: دوستت دارم
نوشته ستارهء "تو" رو قلبم موند . هنوزم هست. تا آخرم می مونه
چرا؟ چون بهم گفت: حقیقت هیچ وقت نابود نمیشه
چون چیزی است که "باید"وجود داشته باشه

ع.ش.ق 1383/10/29 ساعت 01:42 ب.ظ http://einshinghaf.persianblog.com

چرا هیچ وقت به من نمیگین اینجا کجاست؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد