به یاد نگارنده ع ش ق

                                

کوچک اتاقیست اما
هنوز هم حضورت را کم دارد .
جای خالیت آنقدر بزرگ است که
هیچ کوچک زاده ای پُرش نمی کند ، باور کن !

* بیچاره قلم من ، چند روزیست گنگ شده است ( : دی ! ) .
** خداوندا ،‌ صبر می خوام و مقدار زیادی تحمل . باید ببخشم تا بخشاییَم .  باید آنقدر بزرگ باشم که بزرگ بیاندیشم . کمکم کن . کمکم کن . تو بزرگی و منان . حنان و قهار . بخشنده و ایثارگر . نمی خواهم کوچک باشم و راکد . جاریم کن .  بگذار انعکاست باشم .  بگذار آیینه ی روشن خط خطی شده ات ‌باشم ، یگانه پروردگار !
*** به دنبال دلیل زود رنج بودنم می گردم ، نمی یابمش اما ! کاش خیلی وقت ها حق را به خودمان نمی دادیم تا این چنین سردرگم مان کند ،‌ نه !
 **** آنقدر می نویسم صبر تا صبور شوم . آنقدر می نگارم صدر تا صحه ی صدر بیابم . آنقدر می گریم تو تا بی چشم ببینمت .
نظرات 2 + ارسال نظر
فرهاد 1383/10/17 ساعت 08:57 ق.ظ http://little-samurai.blogspot.com

سلام خواهر جون.برات آرزوی سلامتی و بهروزی دارم.مدتیه ازت بی خبرم ولی می دونم حتما هم خیلی گرفتاری و هم داری با مشکلاتت می جنگی.همینه...آدم باید از خدا صبر و بخواد چون اونه که از همه بیشتر داره و در بخشش به بندگانش هرگز دریغ نمی کنه.به یادت هستم.موفق باشی و در پناه خدا.

آسمان 1383/10/17 ساعت 09:46 ب.ظ

دخترکم راه گم کرده بوده که بعد از اینهمه وقت یه سری به مامانیش زده؟ایشالا هرجا هستی خوب و خوش باشی و به تمام آرزوهات برسی.دوستت دارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد