به یاد نگارنده ع ش ق 

                              

* با یک شاخه گل می توان بهاری نبود و
   بهار را داشت .
   با یک باریکه ی نور می توان نورانی نبود و
   روشنی را داشت .
   با یک تک ستاره می توان آسمان نبود و 
   بزرگی را داشت .
   با یک دل کوچک می توان اقیانوس نبود و 
   دریا را داشت . 
   با یک چهره سپید می توان زیبای خفته نبود و 
   عشق را داشت .
   با یک نگاه ساده می توان متفاوت نبود و
   یگانگی را داشت .
   ..
   ..

** سلام بهانه است برای پیوندی تازه با تو ..
     شروعی دیگر برای از آن تو شدن ..
     آغاز لحظه های تکراری و بی مانند ..
     به جان خودت قسم ، 
     سلام هایم همه بهانه است
     برای عشقی شیرین از تو ..
     سلام یگانه ، سلام ! 

پ.ن : یه حس جدید می خوام تا بتونم با کلمات توی ذهنم بازی کنم . یه انرژی تازه ، یه شروع ناب و بی مثال . شاید همین چند روزه موقعیتشو داشته باشم . بازم دوست دارم فقط و فقط از تو و برای تو بنویسم .
نظرات 2 + ارسال نظر

سلام گلرو جون خوبی خانمی ؟ من برگشتم . باز هم موندم که نشون بدم چقدر رو دارم . نوشته شب یلدات خیلی قشنگ بود ؟ راستی عسل کیه ؟ گلرو بذار یه اعترافی بکنم . خیلی بهت حسودیم میشه که نمیذاری کسی برای تصمیم ققشنگت برای ادامه راه تصمیم بگیره . شاید من هم نباید میذاشتم لوسی ................. خوب بگذریم امیدوارم همیشه شاد باشی

آسمان 1383/10/03 ساعت 02:38 ب.ظ

سلام عزیز دلم.دختر کوچولوی خوشلگلت رو دیشب دیدم.البته میدونم این عکسش نیست.ولی حتماً اونم همینقدر ناز و دوست داشتنیه.خوشحالم که یه انرژی تو وجودت دمیده شده.اون عسل خانوم شیرین رو از طرف مامان بزرگش ببوس:)مواظب خودتم باش.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد