به یاد نگارنده ع ش ق
پیر مشرق ، عزیز مهربونم
بین ما هفت کوه و دریا 
فاصله افتاده اما
به تو نزدیکترم امروز 
قلب من می تپه با قلب تو اینجا .
زشت و زیبا ، تلخ و شیرین  
گرم و سرخوش ، سرد و غمگین
تو به هر حال و هوایی که باشی
عاشقم تا همیشه ، عاشق تو . 
بسته با تو نفس من ،
اگه باشم یا نباشم لایق تو .

* ببخش که با حرفهای بچه گونه ام همیشه باعث آزارت میشم . ببخش که هنوز یاد نگرفتم صبور باشم و غصه های تو رو زیاد نکنم . تو حق داری منو دعوا کنی چون من این روزا خیلی بد اخلاق و کم حوصله شدم . بخدا اگه تو غصه بخوری من دوست دارم زمین و زمانو بهم بریزم اما نمی دونم گاهی اوقات چرا مثل بچه کوچولوها لجوج و سرکش میشم . با اینکه می دونم تو هیچ وقت به من کم محلی نمی کنی اما لجباز میشم و تورو می رنجونم . عزیز دل من ، منو به خاطر انجام رفتارایی که درست نیست ببخش . قول میدم دیگه اینجوری نرنجونمت . قول میدم دیگه بدون توضیح یک طرفه قضاوت نکنم . قول میدم دختر خوبی شم . به خدا دیگه اینجوری نمی کنم من . منو ببخش ، باشه ؟!     

یک گل سرخ ،
به سرخی شرمی که
روی گونه های شرمگینم چمپاته زده 
تقدیم به تویی که بزرگترین دل ، دارایی توست .