به یاد نگارنده ع ش ق

                 

در شعرهایم ،
به دنبال شانه هایت می گردم
تا سرشانه هایت را خیس گریه کنم.
در شعرهایم ،
به دنبال دستانت می گردم
که آتش می گیرند تا این شعر را بخوانند.
و به دنبال چشمانت که
از مهتابی آبی می نگرند مرا
و میان دلتنگی و باران بی قرارند.
باران بهانه است ! دلم بی قرار توست . **

* دختر از درد گریست و پسر خواند " وقتی تو گریه می کنی شک می کنم به بودنم ، پر میشم از خالی شدن ، گم میشه چیزی از تنم .. " و من حیران از این همه مهربانیی که برای من نبود جاده ها را تک به تک می شمرم ..

** شعر از فرین عاصمی