به یاد نگارنده ع ش ق

شاعر نیستم اما می سرایم تو را
با اندکی اضطراب ،
شاید تو را آنگونه که هستی
نتوانم از قلب جاری کنم
می دانم که در نگاهم تنیده ای
با من یکی هستی ، می شناسمت ..
با منی در بینهایت تصور ..
آری ! تو سرشار از منی ..
و من با تمام کوچکی ،
عظمتت را در خود جای داده ام
ای بزرگ و همیشگی !
عشق را در تمام ابعاد
به وسعت یک بی نهایت،
به پاکیه همه پاکی ها
و سادگیه یک برگ
به تو برای ابد می فروشم
به بهای یک لبخند برای همیشه .. *

* منبع شعر  http://ashnayedell.blogsky.com/?PostId=161 

پ.ن ۱ : من از سراینده شعر بی بهانه ( شعر بالا ) بی نهایت عذر می خوام که بدون اجازه از خودشون شعر زیبا و پر محتواشون رو در وبلاگم قرار دادم ..
پ.ن ۲ : تازگی ها به این نتیجه رسیدم که خیلی کم حوصله ، لجوج ، زود رنج و بداخلاق شدم
. چیزی که قبلا در من بی سابقه بود . راستی به یه نتیجه دیگه هم رسیدم و اون هم اینه که من خیلی تغییر کردم و دیگه اون دختر سابق نیستم . شاید بشه گفت یه جورایی بزرگ شدم ..
پ.ن ۳ : اگه بگم دلم برات تنگ شده ، قول میدی ناراحت نشی و دعوام نکنی !
پ.ن ۴ : می دونم خیلی بد شدم ،‌ ببخشید دست خودم نیست ! لطفا دلگیر نشو ..
پ.ن ۵ : بنازم به بزم محبت که آنجا ، گدایی به شاهی مقابل نشیند ..