به یاد نگارنده ع ش ق

                      

نمی دونم چرا اینجوری میشم .. احساس می کنم وقتایی که تو حالت خوب نیست ، منم مثل یه کلاف سردرگمی هستم که تمامی اعضای بدنش رو بهم گره زدن و نمی دونه باید چه کنه تا آزاد بشه .. این روزا اصلا خوب نیست .. خستگی روزانه از یه طرف و افکار مشوش من از طرف دیگه همه چیزو داره بهم می ریزه .. نمی فهمم .. نمی فههم .. از همه چیز واهمه دارم .. می ترسم فردا پاشو بذاره توی دلم .. می ترسم از اینکه تعریف زندگیم اشتباه باشه .. می ترسم دنیا اونقدر که میگن زیبا نباشه .. می ترسم .. ضعیف شدم انگار .. دیگه قلبم تاب خیلی چیزا رو نداره .. چه لحظه های عجیبی شده ، نه ؟! .. دوست داری بگذرن اما ته دلت ، واسه تند تند رفتنشون دلتنگ میشی .. مثل همیشه نمی تونم این حالتهام رو آنالیز کنم .. نمی تونم بگم چرا اینجوریه .. فقط می تونم بگم کاش هیچ وقت ، این حس دوباره نیاد سراغم .. چقدر بده که تو هم نیستی تا برات از ترس هام بگم .. چقدر بده که من فقط یاد گرفتم بغض کنم و کنترل اشکام با خودم نباشه .. چقدر بده عزیزم .. چقدر بد .. به هر کی بگم من از فردایی که نمی دونم چیه می ترسم ، ‌میگه " بابا ما رو گرفتی تو ، ها ! " ولی هیچ کس نمی دونه که ترس از فردایی که قراره ، همه آرزوهامو از من بگیره ، بی اونکه من بخوام ، لحظه لحظه داره با من رشد می کنه و عملا برای دور کردنشون از ذهنم ، هیچ کاری ازم بر نمیاد .. هیچ کاری .. هیچ کاری ..

ناقوس کلیسا ؛
گروهی کر در شیروانی ،
که همصدا با هم ،‌
خدایی واحد را صدا می کنند
و من ،
من  ِ خموش ،
من  ِ حیران و سرگران !

نظرات 4 + ارسال نظر
مهتاب بی نور 1383/08/13 ساعت 10:50 ب.ظ

سلام خانوم گلم:
خوبی؟نماز و روزه هات قبول درگاه حق باشه انشاالله....
خیلی وقت بود بهت سر نزده بودم اما به هر حال دلم اینجا بود...
عزیزم آدم از هر چیزی بترسه به سرش میاد....از چیزی که به وقوع نپیوسته هراس و دلهره به دل راه نده....چون اینجوری حتی قدرت تفکر و اندیشیدن رو از خودت سلب می کنی...
قوی باش و به خدای عالم تکیه کن که هر چیزی را که میده از روی حکمت و هر چیزی رو که می گیره از روی صلاح هست...
مخصوصا در این ایام پر بار که خالصانه سر به سجده میگذاری از خدا کمک بخواه مطمئنا بی جواب نمی مونه...
در پناه حق

آسمان 1383/08/14 ساعت 12:07 ق.ظ

من نمیگم دخترکم.من خودم یه عالمه از این ترسا توی وجودمه.کاملاً احساست رو درک میکنم.فقط از دست تو دعا برمیاد.توی این شبا خیلی دعا کن.درای آسمون بازه.ایشالا به اونچیزی که دلت میخواد برسی.

فرزانه 1383/08/14 ساعت 08:59 ب.ظ http://skylove1.persianblog.com

سلام . می دونی من خودمم گاهی توی ترس هام غرق می شم . ولی دوست گلم ... هیچ قدرتی به جز خدا وجود نداره .پس ترس فقط یه فکر منفیه و اگه تو باورش نکنی قدرتی نداره. تکیه کن به خدا و باور کن که هر چی خودش بخواد همون می شه.

مجتبی 1383/08/14 ساعت 11:24 ب.ظ http://weblog.it.tt

زندگی زیباست
حتی با خروارهای غمش
زندگی تجربه است
زندگی تداوم دارد حتی بعد از مرگ
زندگی واژه ایست که کمتر کسی توان معنای آن را دارد
اما من آن را معنا کردم
زندگی یعنی امتداد نگه من و تو به یک سوی مشترک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد