به یاد نگارنده ع ش ق

عجب سیاه لحظگانیست ، رفیق ! 
نه بی خبری و نه با خبر .. نه هُشیاری و نه آگه
وای زمانه .. زمانه .. زمانه ..
عجب بی رحم شده ای ..
وای روزگار .. روزگار .. روزگار ..
بخند ، بیشتر و بیشتر ..
بر تمام نامهربانی دیرینه ات ، 
ای هزار رنگ ِ مکاره ء پست ..

* زین گونه ام که در غم غربت ، شکیب نیست 
   گر سر کنم شکایت هجران ، غریب نیست 
   جانم بگیر و صبحت جانانه ام ببخش یارا ! 
   کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست
   " گمگشته دیار محبت کجا رفت ؟! "
   نام حبیب هست و نشان حبیب نیست 
   عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد 
   ای خواجه درد هست و لیکن طیب نیست ..
نظرات 7 + ارسال نظر
بارکد 1383/05/26 ساعت 11:10 ب.ظ

اووووووووووووووووول...:)....برم پایینی رو بخونم :دی

رژمان 1383/05/26 ساعت 11:50 ب.ظ http://ocean-blue.blogsky.com/

سلام.چقدر غم انگیز

سلام ! چگونه ای؟ حال و احوالت خوب هست یا نه؟ برات بهترین آرزوها رو دارم.

آسمان 1383/05/27 ساعت 10:56 ق.ظ

دخترکم خدا نکنه لحظه هات سیاه باشه.نگو نازنینم.من برات دعا میکنم.دعا میکنم دلتنگیات تموم بشن.

تانی 1383/05/27 ساعت 04:46 ب.ظ http://taani.persianblog.com

مهلت
او می خواست کارهای خوبی بکند
اما با خودش میگفت:ان شاالله فردا
و دیگر فردا را ندید
بیچاره مهلتش را نمیدانست

آلا 1383/05/27 ساعت 07:54 ب.ظ http://wittygirl.persianblog.com

اندکی صبر .... سحر نزدیک است ......

پسرک تنها 1383/05/27 ساعت 11:30 ب.ظ http://asemanesaf.tk

سلام عزیز .......... روزگار غریبی است.........روزگار پستی شده و نامرد ..........ولی مردمونش از خودش بد ترن .............زیاد غصه نخور یه روزی بالاخره تموم میشه ............. موفق و شاد باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد