دمی در محضر استاد !

به یاد نگارنده ع ش ق

من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که میسازم ، بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم ، قدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است ؟!

گاهی وقتا احساس می کنی کلی حرف توی دلت زندونی شده اما وقتی می خوای آزادشون کنی غصه می خوری " عمریه غم تو دلم زندونیه ـ دل من زندون داره ـ تو می دونی ! " نمی دونم چرا این روزا قفل دلم محکمتر از همیشه ست جوری که نمی ذاره ... گفتن برام سخته و بغض نگفتن دوست داره خفه ام کنه ... خنده داره ، مگه نه ؟! ... عجب روزایی داره میشه ! یکی از یکی ، تاریک تر و سکوت و کورتر ! 

ای آرزوی من
تو آن همای بخت منی کز دیار دور ـ
پرپرزنان به کلبه من پر کشیده ای
بر بامم ای پرنده عرشی خوش آمدی
در کلبه ام بمان ، ای آنکه چون من ـ
یک آشیان گرم محبت ندیده ای
با من بمان که من ـ یک عمر ، بی امید ـ 
همراه هر نسیم ، به گلزار عشق ها ـ
در جستجوی یک گل خوشبو شتافتم
می خواستم گلی که دهد بوی آرزو ـ
اما ، نیافتم .
شبهای بس دراز ـ با دیدگان مات ـ 
بر مرکب خیال ، نشستم امیدوار
دنبال یک ستاره ، فضا را شکافتم
می خواستم ستاره امید خویش را ـ
اما ، نیافتم .
بس روزهای تلخ ـ غمگین و نامراد ـ
همراه موجهای خروشان و بی امان ـ 
تا عمق بی کرانه دریا شتافتم
شاید بیابم آن گهری که می خواستم
اما ، نیافتم .
امروز یافتم ،
گمگشته ای که در طلبش عمر من گذشت ـ
اما کنون نشسته مرا روبرو ، تویی ـ
آنکس که بود همره باد سحر ، منم
و آن گل که داشت بوی خوش آرزو ، تویی
دیگر شبان تیره نپویم در آسمان
تو ، آن ستاره ای که نشستی به دامانم
همراه موج در دل دریا نمی روم
تک گوهرم تویی که شدی زیب گردنم
نوشین لبی که جان به تنم می دمد تویی
عمر منی که تاب و توان داده ای به من
با من بمان که روشنی بخت من ز توست
آری تویی که بخت جوان داده ای به من ...

مهدی سهیلی ( اشک مهتاب ) 

نظرات 2 + ارسال نظر

سلام به تو دوست خوبم.
"اگر نمی خواستی عاشق شوی، موهایت را چرا پریشان کردی؟"!
کتاب شعر الکترونیکی "کریم شفائی" در آدرس:
www.popalebooks.persianblog.com
منتشر شد.
می خواستم خواهش کنم سری بزنید و با نقطه نظرات خودتان مرا راهنمایی کنید.
لطفا برای ارایه نقد و نظرتان به آدرس:
www.jahanshahreman.persianblog.com
مراجعه کرده و دیگر شعرهای مرا نیز در آنجا بخوانید.
من چشم انتظار عزیزان بزرگواری هستم که از بیان نقاط ضعف و قوت کار من مضایقه نکرده و مرا مدیون خود می کنند. سپاسگزارم.

سلام گلرو جون . گلرو من دارم دیوونه میشم روز به روز دلتنگ تر میشم واسه لوسی . باز تو یکی رو داری درددل کنی . من چی ؟ گلرو لوسی برمیگرده ؟ دیگه چشام جایی رو نمی بینه . ای خداااااااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد