به یاد نگارنده ع ش ق
در قرار منظم لحظه ها ، تپش قلبی نهان شده ،
در هیاهوی خاموش زمانه ، فریاد دلی ویران شده ،
و در هق هق آشنای روزگار ، سرخی عشقی پنهان شده
پشت لبخند ملیح ستاره ، روی ایوان ابری آسمان
فراتر از نگاه کهکشان دخترکی از تبار دریا
پیراهن لطیف عشق می دوزد ...
دل بی کسی دخترک چشم سیاه
در نگاه پر تمنای پسرک آسمان پر تپش می نوازد ...
تفسیر پاکی عشق در چشمان بارانی لحظات بیقرارشان هویداست
عشق واژه سرخ باران است در چشمان به خون نشسته دریاییشان
و رقص سبز نسیم تلاطم موهای پریشان دریا زاده ...
احساس شیشه ایشان به حتم می فهمد
حجم اندوه لطیف و ژرفشان را ،
هنگامی که آرام و معصومانه اشک دلتنگی می بارند ...
( هیوا - بهمن ماه ۸۲ )
عزیزم سلام.....بازم مثل همیشه قشنگ نوشتی...هنوز دوست دارم با اینکه هنوز ندیدمت.موفق باشی
salam golrooye aziz.khoobi???????be khoda vaghti miyam too vebet kheyli khoshhal misham vaghti mibinam ye nafar ghalbi mehraboon dare.vaghean tabrik migam inghadr ziba va ba ehsas minvisi .kash hame mese to boodan.fadat
سلام وبلاگت خفنه لطفا از وبلاگ من بازدید کن
سلام دخترکم.مامانیت شرمنده است.ببخش نازنینم دیر شد.من قربون این دختر بااحساسم برم که انقدر قشنگ مینویسه.(میگم استعدادت به مامانیت رفته هاـچشمک ـ)قربون اون دل تنگت برم عزیزم.دوستت دارم.