به یاد نگارنده ع ش ق در یک غروب پاییزی ، کودکی روزهایم پرید !شیطنت چشمانم گریخت !جوانی از راه رسید ...شور و هیجان لحظه هایم چکید و جای آن عشق ، بر تَن قصه هایم خزید ...