رویا !

به یاد نگارنده ع ش ق

                            


صدای پای شب می آید ، مشتاق و آبی !
با نسیمی از عطر آرام تو ! 
حضور زیبا و پر تپش تو !
هنوز هم وقتی می آیی قلبم پر شورتر می تپد
و اشکهایم صادقانه تر !
به شمار لحظات تنهاییم ، عاشقانه نگاهت می کنم ،
نگاهت مهربانست و پر از عشق ، چون همیشه !
به قدر ثانیه های بارانی خاطره هامان ، بی صبرانه می بویمت ،
دوست دارم بدانم بوی دلتنگی می دهی یا نه !   
به تعداد نفسهایی که در حسرت اقتدارت می سوختم ،
ملتمسانه و محکم در آغوشت می گیرم ، 
آغوشت گرم و بیقرارست برایم ، هنوز !
با خدایم عهد بسته بودم اگر بیایی ، 
همه هستیم را به پای عشق تو بریزم ... 
و حالا ، در رویاهایم ، تو با من و در کنار منی !
" سلام عزیزم ! صبحت بخیر ! "
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد