واژه هایم، خط به خط ، همه تقدیم تو باد ...

به یاد نگارنده ع ش ق



 نوای سوزناک خانه غریبانه صدایم می کند ...
نذر کرده ام سطری جدید به نام تو و یاد خدا قلم بزنم ...
باید هیواوار سرود ، پر از شور تمامی نغمه های صادقانه ...
قلمم باید رنگین تر باشد ... رنگ مهربانی چشمهای تو ...
بی شک هر شروعی که با تقدس تو و عظمت خدا ، 
برای من بی نظیرترین نواست ... به پاکی نگاهت قسم ...
تنها هیوای من ! تنها هستی من !

عزیز دلم سلام ...
امروز با یه لبخند نوشتمو شروع کردم. دوست دارم موقع خوندن این نوشته ها لبخند روی لبای مهربونت ببینم پس بخاطر من لبخند بزن. از امروز باید به همه چیز حتی سختیا لبخند بزنیم. باید قول بدیم همیشه محکم و صبور باشیم مثل خدا. می دونم تو خیلی صبور و محکمی اما من باید صبر و توکل رو یاد بگیرم. من از تو بزرگ شدن رو یاد گرفتم پس باید مثل تو بزرگ باشم. وسیع باشم و سخت مثل تو. می خوام مثل تو باشم، بزرگ، پر قدرت مهربون، دریایی، با صفا و پر اخلاص . دستمو بگیر و کمکم کن مثل تو باشم ... خواهش می کنم ...

((( ای که در خوبی و پاکی چلچراغ آسمانی )))

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد