بدون تو هرگز !

به یاد نگارنده ع ش ق 
سلام عزیز مهربونم ... قشنگم ... 
خوبی بهونه مهربونیام ... عزیز تنهاییام ... چقدر دلم می خواست پیشت بودم ... کنار تو ... چقدر دلم می خواست اونقدر برات حرف می زدم که دل مهربونت هوس نکنه باز بگیره ... آخه عزیز دلم تو همه زندگی منی ... خدااااااااااااااااااااااااا ... بازم داری اشکامو عوض حرفام رونه می کنی ... چرا نمی زاری بگم من تا ابد حاضرم هر روز بیشتر و عاشقونه از دیروز بهش عشق می ورزم ... چرا من نمی تونم پیشش باشم ... چرااااااااااااااااااااااااا ... من که گفتم به جاش گریه می کنم، مریض می شم و زندگیمو بهش هدیه میدم ... پس چرا داری اینجوری باهاش تا می کنی خداااااااااااااااااااااااااااااااا ... مگه یادت رفته جلوی در آقا امامزاده ... مگه یادت رفته شب تاسوعا ... مگه فراموش کردی اباالفضلو ... نه خدا تو رو به حق عزیزات نه ... توروخدا نه ... نــــــــــــــــــه ...  وقتی اون میگه توانشو ندارم من دیوونه میشم ... گریه می کنم ... خدااااااااااااااااااااااااا میشنوی ؟؟؟؟  می فهمی ؟؟؟؟؟؟ خداااااااااااااااااااااااااا نمی خوای جوابمو بدی ؟؟؟؟؟؟؟ هنوز قهری ؟؟؟؟؟؟ تورو به رقیه ۳ ساله قسمت میدم یه کاری بکن .... باید یه کاری بکنی ... مگه عادل نیستی ؟؟؟ مگه اعلم نیستی ؟؟؟؟ مگه قاضی الحاجات نیستی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مگه نیستی ؟؟؟؟؟؟ گفتم که من هیچی جز اون نمی خوام ... مگه نگفتم ؟؟؟؟ دیشب کلی گریه کردم، اشک ریختم دیدی خدا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آره دیدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ باورت میشه یه مترسک بی مصرف شدم ... به چه دردی می خورم وقتی عزیز اونجوری درد میکشه هان ؟؟؟؟؟؟ خداااااااااااااااااااااااااااا ... خدااااااااااااااااااا ... خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا  ... چرا بارون نمیاد ؟؟؟؟؟؟ رحمتاتو بستی ؟؟؟؟ دلم گرفته  ... عزیزمو می خوام ... من بدون اون می میریم ... من می خوام پرستارش باشم ... من می خوام بدونه بیشتر از هر چیز توی دنیا دوستش دارم ... اون باید ببینه من می تونم همیشه تا آخر عمر واسه بودنش خدا رو ستایش کنم ... اون باید بدونه شخصیت بزرگش همه هستی منه ... من همه زندگیمو می خوام ... می خوام پیشش باشم ... می خوام بهش بگم حق نداره نا امید بشه ... حق نداره غصه بخوره آخه من چشم انتظارشم ... می خوام بگم من هستم ... من نمی ذارم همه هستیم ازم جدا شه ... من اونو می خوام ... بذار همه فکر کنم بچه ام ... احساساتیم ... لجبازم ... مهم نیست ... مهم نیست ... بخدا قسم مهم نیست ... به جان بابایی ... خدااااااااااااااااااااااااااایااااااااااااااااااااااااااااا ...

کی اشکاتو پاک میکنه شبا که غصه داری
دست رو موهات کی میکشه وقتی منو نداری؟
شونه کی مرهم هق هقت میشه دوباره
از کی بهونه میگیری شبای بی ستاره
برگ ریزونای پاییز کی چشم به رات نشسته ؟
از جلو پات جمع میکنه برگهای زرد و خسته ؟
کی منتظر میمونه حتی شبای یلدا
تا خنده رو لبات بیاد شب برسه به فردا
کی از سرود بارون قصه برات میسازه
از عاشقی میخونه وقتی که راه درازه
کی از ستاره بارون چشماشو هم میذاره
نکنه ستاره یی بیاد یاد تو رو نیاره

چقدر دلم تنگه برات نازنین من ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد