....

به یاد نگارنده ع ش ق
سلام مهربون قشنگم ... عزیز دل من ...
نمی دونم توی زندگیم چه گناهی مرتکب شدم که خدا با عزیزترین عزیز دلم، با همه هستیم داره همچنین معامله ای می کنه ... خدااااااااااااااااااا ... نمی دونم چرا چند وقته باهام قهر کردی  ... اول مهربونمو ازم دور کردی حالا هم داری کاری می کنی غصه بخوره ؟! من که گفتم من حاضرم به جای اون غصه بخورم ... به جاش مریض شم ... عوضش درد بکشم و گریه کنم ... اما اون نه ... مهربون من همیشه باید سالم و قوی بمونه ... من همیشه باید عزیز دلمو شاد ببینم ... از اون غربت لعنتی متنفرم ... بدم میاد ... لعنت به غربت ...خدا بخدا اگه این دفعه به حرفام گوش ندی دیگه دوستت ندارم ... من عزیزمو صحیح و سلامت می خوام خدااااااااااااااا ... می شنوی ؟؟؟؟؟ حق نداری بذاری درد بکشه ... فهمیدی ؟؟؟؟؟ ... وای دارم دیوونه میشم ... حضرت زینب تو برو بالا سرش ... تو پرستار کربلایی ... پس پرستار عزیز دل منم باش ... یا شاه زینب ... باید برم اباالفضل ... باید برم ...    
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد