روی رخشنده تو قبله ماست ...

به یاد نگارنده ع ش ق 

                  

* و اینک، در غروبی دلگیرتر از همیشه حبیب می خواند " نمانده آشنایی ... ماندم در این تنهایی ... ماندم در انتظارت ... "  و دوباره اشکهای لرزان و بی طاقت من  ... چقدر رنگ روزهای من دلگیر است ... چقدر تنهاییم بزرگ جلوه می کند ... همیشه این قدر تنها بودم ؟! نمی دانم چرا ارحم الراحمین این چنین نامهربان شده، امتحانی دیگر ؟! باز هم آزمایش ؟! " بزن باران که به چشمان یار جهان تاریک و دریاها واژه گون است ... بزن باران ... دلم تنگ است ... بزن باران ... "

* گاهی اوقات فکر می کنم چقدر من و جوجه اردک زشت مثل همیم ... خوش به حالش به آروزش رسید ... قوی زیبا ... تو می دونی جوجه اردک چرا زیبا شد ؟!

* چقدر دلم هوای مکه داره ... می خوام برم اونجایی که جز من و خدا هیچ بنی بشری  نباشه ... روی رخشنده تو قبله ماست ...
 
* تنها چیزی که این روزا سرگرمم می کنه اشک خاطرهامه ... خاطره هایی که فقط خاطرست  ... فقط خاطره ... کی به خاطره های من حسادت کرد که ازم گرفتیش ؟! من که بهت گفته بودم فقط یه عشق دارم خدااااااااااااااا ... چرا به حرفام گوش نمی دی خداااااااااا ... چرا دیگه مهربون نیستی خداااااااااااااااااا ... چرااااااااااااااااااااا ؟!  

* دلم واسه حال و هوای سواحل عشق و نوشته های طولانی و پر احساسش تنگه شده ... می خوام بازم مثل همیشه هر روز باهاش درد و دل کنم ... من و تو تنهایی ... فقط ما دو تا ...
من همون جزیره بودم ... تا که یه روز تو رسیدی ... توی قلبم پا گذاشتی ... توی قلب من پا گذاشتی ...
* چرا مترسکا گریه می کنن ؟! من مترسکم یا مترسک شبیه منه ؟!

* هیچ کس حق نداره خلوت تنهاییای منو مال خودش بدونه به جز یه مهربونی که همه دنیای منه، عزیز دل منه ... فقط اون ... چون می دونه که همه زندگی منه ... 

* فردا دقیقا میشه  ۱۵ روز ... ۱۵ روزه هیچ خبری ازت ندارم ... جالبه نه ؟!

* تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه 
   لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن
   سر  ِ آن ندارد امشب که بر آید آفتابی
   تو خود آفتاب خود باش و طلسم تراب بشکن
   ز برون کسی نیاید جویباری تو،  اینجا 
   ز خویشتن بیرون آ دژ وحشت دیار بشکن   
   نفسم گرفت از این شهر در این حصار بشکن
   در این حصار جادویی روزگار بشکن 
   پس ماه آسمون من کوشش ؟! من ماه خودمو می خوام ... 
نظرات 2 + ارسال نظر
نوید 1383/02/09 ساعت 04:45 ب.ظ http://www.navid.150m.com

خیلی جالب بود ....................مطالبت همچین نافرم به دل آدم می شینه ........................................

امین 1383/02/09 ساعت 05:29 ب.ظ http://aminb.blogsky.com

سلام!اون همیشه با ماست !
این ماییم که گمش می کنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد