نوای دل

به یاد نگارنده ع ش ق
دوست دارم مانند آهویی در کوچه باغهای نگاهت خرامان راه بروم یا که با لحن 
آشنای صدایت معصومانه به خوابی ابدی فرو روم ... دوست دارم دست در دست 
تو مشتاقانه به نوای دلنشین عاشقانه هایت دل گوش فرا داده و به ابدیتی بی پایان
سفر کنم ... دوست دارم از پاکی و نجابتت پرهایی برای پرواز به سرزمین باهم بودن
 بسازم ... دوست دارم این سفر را همیشه به خاطر بسپارم ... سفری از جنس احساس بلورین آیینه ...
 شب پای به پای اشکهای من
رهگذر وار
من ، تو  ...‌ یک سبد خاطرات نقره ای
شب پر از ستاره های سربی
هم آغوش با فانوسکهای سرد و خاموش
و چشمها پر از الماس گرانبهای اشک
هنوز رنگ چشمان تو ناپیداست
یا که شاید پیداست
ولی با رنگ بیرنگ زلالی آب
یاد تو مانند همیشه مهمان شبهای تاریک من است ...
می خوام با تپش نهفته در نگاه پنجره
به لحظه های تو برسم
بی شک قاب شیشه ای زمان مرا می فهمد
نمی دانم چرا بیکار و بی تلاش نگاهم می کند !؟
آسمان می خندد
ابر چشمک زنان مرا به رقص می خواند
ستاره پایکوبی می کند
و تو لبخند زنان جاده فاصله را درهم می نوردی
نجوای دوستت دارم را از لبهای خود می شنوم
آیا تو هم می شنوی ؟؟؟

نظرات 4 + ارسال نظر
کاوه 1382/08/05 ساعت 11:17 ق.ظ http://ahah.persianblog.com

خیلی زیبا بود موفق باشی

امید 1382/08/05 ساعت 11:28 ق.ظ http://sakura.blogsky.com

سلام....خیلی نوشته هاتون جالبه ...خوشم اومد سعی میکنم دوباره به شما سر بزنم ...موفق باشین

سلام خانمی
دلم برات تنگ شده بود

یاس 1382/08/05 ساعت 06:56 ب.ظ http://lovelyrose.blogsky.com

سلام .. خیلی قشنگ بود ..نمیتونم زیاد بنویسم چون امروز بهترین دوستم را ازدست دادم


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد