به یاد نگارنده ع ش ق
امروز که محتاج توام جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
در مــــن نفســی نیسـت ...
نکن امروز را فردا... بیا با ما ... بیا با ما
تا آینه رفتم که بگیرم خبر از تو
دیدم که در آن آینه جز تو کسی نیست
من در پی خویشم، به تو می خورم
در تــو گـــم شــده ام مــن
مکن امروز را فردا ... دلم افتاده زیر پا
بیا ای نازنین! ای یار! دلم را از زمین بردار
در این دنیای وانفسا! تویی تنها، منم تنها
به حال خود مرا نگذار، رهایم کن از این تکرار
نکن امروز را فردا ... بیا با ما ... بیا با ما
قشنگ بود (:
امروز فردای همان دیروز است که منتظرش بودیم
محشره