تقدیم به تو ...

به یاد نگارنده ع ش ق 

گرمای عشق تو تنها پناهگاه در زمستان تنهایی بود.عشقی که آغازش تو بودی
و
پایانش تو ... من با تمام وجودم دوستت دارم.
از اولین روزی که در مسیر رسیدن
به تو قدم نهادم، ذره ای سستی به خود راه ندادم .
 هر روز مصمم تر از روز قبل
گام برداشتم
و اینک
از تو یاری می خواهم ...
بخاطر لحظه هایی که با هم داشتیم ( چقدر دلم واسه اون روزا تنگ شده) ...

بخاطر شبهایی که به یادت گریستم ...

بخاطرخوابهایی که از آمدنت شیرین شد ...

بخاطر قاصدکهایی که با هزاران امید به سویت فرستادم ...

بخاطر قطره های اشکی که نوشته هایم را مرطوب ساخت ...

بخاطر این عشق که پناه هردوی ما است ...
بگذار در خوشی و ناخوشی همدل و همراهت باشم، من به همه چیز راضیم ...

نظرات 1 + ارسال نظر
علی 1382/07/22 ساعت 04:12 ب.ظ http://aie.blogsky.com

می خوام برای اولین نفر این سکوت (شاید هم نه بهتره بگم )این تنهایی رو بهم بزنم تنها با یک سلام به تو و به او که برایش ... اما این تنهایی شکسته تقدیم تو باد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد