-
اگه من یه روز نباشم کی از عشقت میمیره ؟!
1383/02/10 13:44
به یاد نگارنده ع ش ق عزیز دل من سلام ... حالت چطوره ؟! خوبی تو ؟! دلم برات خیلی تنگ شده ... خیلی زیاد ... نمی دونم چرا هیچی قانعم نمی کنه حتی گریه ... کی تو رو دوستت داره قد یه دنیا ... کی می خواد با تو باشه حتی توی رویا ... دنبال جای پاهاته روی شنهای قشنگ و خیس دریا ... می خوام صبور باشم ، مقاوم باشم همون طور که تو...
-
دلشوره ...
1383/02/09 21:11
به یاد نگارنده ع ش ق نمی دونم چرا اینقدر بیقرارم ... انگاری کسی در توی دلم رخت می شوره ... منتظرم ... منتظر چی، نمی دونم ... یه بغض وحشتناک همه گلومو داره خفه می کنه ... نمی دونم چرا ... یاد روزی افتادم که بهم خبر دادن تو توی بیمارستانی و حالت خیلی بده ... همون جمعه قبل از سال ... اون دفعه هم یه مدت خیلی طولانی ازت...
-
روی رخشنده تو قبله ماست ...
1383/02/09 16:30
به یاد نگارنده ع ش ق * و اینک، در غروبی دلگیرتر از همیشه حبیب می خواند " نمانده آشنایی ... ماندم در این تنهایی ... ماندم در انتظارت ... " و دوباره اشکهای لرزان و بی طاقت من ... چقدر رنگ روزهای من دلگیر است ... چقدر تنهاییم بزرگ جلوه می کند ... همیشه این قدر تنها بودم ؟! نمی دانم چرا ارحم الراحمین این چنین نامهربان...
-
از چه دلتنگ شدی ؟!
1383/02/06 21:56
به یاد نگارنده ع ش ق * اگر از احوال ما بپرسی حال همه ما خوب است اما ... تو باور نکن ... راستی تو خوبی عزیز تنهاییام ؟! * گاه گوشه چشمی، پاسخی، جواب سلامی دلم را آرام می کند ... سلام تنها مهربان همیشگی دلم ... * دیگر نه ترانه حریف دلتنگی ام می شود ... نه گریه های تنهایی ... نمی آیی ؟! ... من تو را چشم در راهم ......
-
تولدت مبارک خونه قشنگ عشق
1383/01/29 15:25
به یاد نگارنده ع ش ق سلام بهترین من ... کسی را که با او خندیده ای شاید از یاد ببری اما آن کس را که با او گریسته ای هرگز فراموش نخواهی کرد عزیزکم ... یکسال از بنای خونه عشقمون گذشت ... خونه ای که سقفش آسمون بود و زمینش شنای خشک دریا ... خونه ای که دل صاحبش مثل دریای همسایه بزرگ و مهربون بود ... ۳۶۵ روز از تقسیم...
-
هدیه آسمونی ...
1383/01/26 16:32
به یاد نگارنده ع ش ق * نذر کردم واسه تبرک از آسمون خدا برات یه قاچ سیب قرمز بارون خورده سوغاتی بیارم *
-
آوای هیوا ...
1383/01/15 14:45
به یاد نگارنده ع ش ق عزیز دل من سلام ... خیلی وقته بود که توی کلبه کوچک پر از عشقمون باهات دردودل نکرده بودم ... جایی که به امید داشتنت ساختم ... چه روزای قشنگی بود ... روزایی که با همه احساسم برات از دلتنگیام می گفتم ... چه روزایی بود ... نمی دونم چرا یه حسی بهم میگه دیگه اون روزا هیچ وقت نمی یاد ... هیچ وقت ......
-
شاید سکوت ...
1383/01/12 14:10
به یاد نگارنده ع ش ق هستی ؟! نه ... نیستی ... نبودی ... اگر هم بودی، با ما نبودی ... * سکوتت بسی سنگین شده، می ترسم زیر این سنگینی مرگبار جان دهم ... * مثل بـرگی خشـــک و تنهـــــا روی شـاخه مـــوندنم اینجــــا می ترسم; تـــوی چنـگ وحشــــی بـــــاد برم از خاطر و از یاد، بپوســــم * اگه حتی بین ما، فاصله یک نفسه ......
-
شب
1383/01/06 11:30
به یاد نگارنده ع ش ق اشکهای بی تاب من، دانه به دانه بر روی گونه هایم می غلتند و هیچ کس نیست که ... تو هم نیستی ... چون همیشه ... و این منم که چون همیشه در تنهایی محض خود در پی ساحلی برای دریای اشکهایم می گردم ... می دانی که ... مدتهاست سراغی از اتاقک کوچک خیالیمان نگرفته ای ... خیلی وقت است که نمی گویی شب را در...
-
آغازی سبز
1382/12/28 14:06
به یاد نگارنده ع ش ق باید گفت و سرود ; نمیشود ساکت و بی ترانه ماند با مشق کردن سکوت فرجی حاصل نمی آید بهار زمین نزدیک است نزدیکتر از گذشته، نزدیکتر از رگ گردن هم در تنفس پی در پی عظمت زمین بویش به راحتی حس می شود ... بهار چون همیشه لبخند زنان با نبض کلماتم می رقصد باید با آوای ملایم نگاهش به رقص در آیم یا نه باید...
-
ساعت، ساعت سبز عاشقانه است
1382/12/23 11:31
به یاد نگارنده ع ش ق گاه می اندیشم که تو والاترین هدیه ای هستی که خدایم از آسمان برایم به ارمغان فرستاد ... هدیه ای که نمی دانم به پاداش کدامین نیکی مستحق دریافتش شده ام ؟! من همه تن گناه و خطا بودم اما تو سراسر مهربانی و رحمت ... عزیز دل ... * می خواهم شعری بگویم زلالتر از نگاه سراسر خواستنیت معصومتر از چشمان مهربانت...
-
تقدیم به تنها هستیم
1382/12/17 15:27
به یاد نگارنده ع ش ق در پیچ و خم جاده های انتظار لحظاتی را با شادمانی می خندم و گاه گاهی چونان ابر دلتنگ بهاری چشمهایم را معصومانه می گریانم . عزیزم ! جانم ! مهربانم ! در تمامی ثانیه ها روح بزرگ و آسمانی توست که با من می ماند . یاد زیبای تو همانند صدفیست سپید که مروارید کوچکش را در مهربانانه در آغوش خود گرفته است ....
-
من از تو لبریزم عزیز دل
1382/12/11 17:57
به یاد نگارنده ع ش ق حس عجیبی دارم ... حسی شبیه به یه بیقراری ممتد یا شاید هم یه احساس پر از تشویش ... خیلی لحظه ها لبریز از حس گفتنم ولی به قول یه دوست " اینجا اما دیگه امن نیست شاید ! " جای جایه این میعادگاه مقدس انعکاس با تو بودنه . بازتاب تموم لحظاتی که با جون و دل، از تو، دل پاک و قلب مهربونت می گفتم * دیدی چه...
-
زبان سرخ سر ِ سبز می دهد بر باد ...
1382/12/02 20:53
به یاد نگارنده ع ش ق سکوتم از رضایت نیست دلم اهل شکایت نیست هزار شاکی، خودش داره خودش گیره، گرفتاره همون بهتر که ساکت باشه این دل جدا از این ضوابط باشه این دل از این بدتر نشه رسوایی ما که تنهاتر نشه تنهایی ما که کار ما گذشته از شکایت هنوزم پایبندیم در رفاقت می ریزه تو خودش دل غصه هاشو (((( آخه هیچکس نمی خواد قصه هاشو...
-
تقدیم به دل پاک و مهربان تو ... ای عزیز دل
1382/11/22 13:45
به یاد نگارنده ع ش ق من از جنس احساسم برای تــــــو بهشتی خواهم ساخت ... من عاجزانه می گویم به عشق تــــــــو نیازمندم ... من تو را دوست دارم و از قلب سرخ تـــــــــــــو به قلب آبی آسمان می رسم ...
-
عشق آشنا
1382/11/10 14:21
به یاد نگارنده ع ش ق اشک رازیست لبخند رازیست عشق رازیست اشک آن شب لبخند عشقم بود ... من با تو سخن می گویم دستت را به من بده حرفت را به من بگو قلبت را به من بده من با لبانت برای همه سخن گفته ام و دستهایت با دستان من آشناست ... دستت را به من بده دستهای تو با من آشناست ای دیریافته با تو سخن می گویم بسان باران که با دریا...
-
زمستان
1382/10/10 22:31
به یاد نگارنده ع ش ق اینجا زمستان است ... یاسهای سپید را سرما زده ... دل شقایق عاشق یخ زده ... آبی عشق زیر خروارها برف مدفون می شود ... نگاه آدمیان پر از غم سکوت ... پونه بنفش زانونه غم بغل گرفته ... راستی اینجا کجاست ؟!
-
دل تنگ من می گوید ...
1382/10/10 00:34
به یاد نگارنده ع ش ق حضرت علی تو می تونی بهم صبر بدی ؟! آخه بازم دلتنگ شدم ... من دلم گرفته ... آخه من برم به کی بگم ؟! به کی ؟! حداقل تو بهم بگو ... راستی خدا چطوری به دخترت انقدر صبر داد ؟! تو ضامن من پیش خدا می شی ؟! مگه بابام نمی گه به خدا و شماها متوسل بشم پس چرا هیچ کدومتون بهم جواب نمی دین ؟! آ خه من برم به کی...
-
وقتی کلمات عاجز می مانند ...
1382/10/08 13:25
به یاد نگارنده ع ش ق سلام بر خدا و بزرگی و عظمتش ... سلام بر چهره بی رحم طبیعت ... سلام بر دل لرزان زمین ... تو می دانی چرا دل زمین این چنین عذاب آور لرزید ؟! شاید از نامهربانیه آدمای پست یا نه از بی عدالتی بدکاران ؟! نکند از جفا و ستم متمدنهای رذل پیشه ؟! چـــــــــــــرا ؟! سلام بر دست عدم و نیستی روزگار فانی ......
-
فاجعه
1382/10/06 14:19
به یاد نگارنده ع ش ق خداوندا باور ندارم این همه بی مهری زمین را ... خدایا تو شاهد باش این همه ظلم را ... عدالت زمین دارد فنا می شود ... مهربانی طبیعت خشکیده ؟! ... پس تو را چه شده ؟؟!! طفل بی مادر ... مادر بدون فرزند ... جسد بدون نشانی ... ..... وای بر ما وای بر ما وای بر ما وای بر ما وای بر ما .....
-
یه مکالمه اختصاصی پر هزنیه !!!
1382/10/04 16:00
به یاد نگارنده ع ش ق دارم با کامپیوترم ور میرم که پاورچیناشو حس می کنم .مثل همیشه شیطون و خندون میاد طرفم و می خواد غافلگیرم کنه .نمی خوام حس قشنگشو خراب کنم ، وانمود می کنم هیچی از اومدنش نمی فهمم ... آروم آروم میاد پشت سرم و با دستای سفید و تپلش چشمامو محکم می گیره : " عمه ( عمه رو بدون تشدید و با یه لحن خاص بچه...
-
فقط واسه دل خودم ...
1382/10/03 14:47
به یاد نگارنده ع ش ق سپیده روشن زندگی من سلام ... بارون رو دوست دارم هنوز چون تورو یادم می یاره حس می کنم پیش منی وقتی که بارون می باره تو رفتی بی من اما من دارم از تو برای تو می خونم سکوت لحظه های تلخو بشکن نذار اینجا تک و تنها بمونم ... هنوزم پیش مایی اگرچه دست تو توی دست من نیست هنوزم با توام تا آخرین شعر حالا هر...
-
من و ستاره کوچولوم
1382/10/01 20:04
به یاد نگارنده ع ش ق سلام ستاره من ... ستاره امیدم ... قشنگ نازنینم ... مهربون عزیزم ... هنوز که تو بیداری ؟! خیال خواب نداری ؟! نکنه تو هم مثل من شدی عاشق مهتاب ؟! چشم انتظاری داری؟! حرفات مونده بی جواب ؟! بهم بگو عزیزم عشق توی نگات چه رنگه ؟! سفیده یا قرمزه ؟! شاید آبی یا زرده ؟! یادته بهم می گفتی دلت توی جاده ها...
-
پنجره ای رو به دریا
1382/09/29 14:50
به یاد نگارنده ع ش ق ... ســــــلام ... امروز اومدم از یه پنجره بگم ... پنجره ای که همیشه پل ارتباطی من با چیزایی که دوستشون دارم بود ... یه پنجره که رو به قشنگترین و زلال ترین دریای دنیا باز میشد ... با احساس ترین پنجره دنیا ... تا حالا دیدی پنچره همدم تنهاییهای کسی باشه ؟! تا حالا حس کردی دل یه شی بیجون واسه...
-
یه تصمیم قشنگ
1382/09/26 21:58
به یاد نگارنده ع ش ق امشب به سیاهی آسمان بها نمی دهم ... فردا بی توجه به سردی باد زمستانی از روی جدول دو رنگ زندگی پرش خواهم کرد ... زین پس به مزاحم بی پروای همیشگی، غم فرصت ورود به چهار دیواری دلم را نخواهم داد ... می خواهم دنیا را از دریچه زیبای ببینم ... می خواهم استوار و مهربان به جنگ اشیاء بروم ... می خواهم با...
-
قصه یه روزی از روزای خدا ...
1382/09/22 11:04
به یاد نگارنده ع ش ق یه نفر بازم کنار پشت پنجرست ******** یه نفر عجیب دلش شور میزنه یکی ام با تیرای داغ نگاه ******** دو تا چشمو داره از دور می زنه یه نفر داغ دلش تازه شده ******* دلخوشیش یه عکس یادگاریه یکی با غم می نویسه رو دلش ******* ای خدا، عجب چه روزگاریه یه نفر خیری ندیده از حالا ******* پناه می بره به گذشته...
-
نیاز
1382/09/20 11:42
به یاد نگارنده ع ش ق تکرار ثانیه های با تو بودن چقدر زیبا و دلنشین است، تکرار لحظه هایی که باران مهربانی تو خیس و مرطوبش کرده ... چند روز است که دلم بی وقفه بهانه تو را می گیرد، دیگر نمی دانم با این دل لجوج و سرکش چه کنم ؟! کاش قبل از رفتنت گفته بودی با این دل بهانه گیر چه کنم ... شایدم هم گفتی و من ... از روزگار دلم...
-
نشونی
1382/09/19 14:26
به یاد نگارنده ع ش ق اگه اینجا رو بلدی، منو به اینجا ببر آخه ... ((سرزمین آروزها خیابون خوشبختی کوچه محبت پلاک مهربونی خونه عشق ))
-
حرفهای من و تو ...
1382/09/17 16:39
به یاد نگارنده ع ش ق گفتی بیا از زیبایی لبخند بوسه رو تعبیر کنیم گفتم اینجا خیلی وقته لبخند مرده !! گفتی دلت می خواد لبخند ماهو واست بدزدم ؟ گفتی بیا از دوستی حرف بزنیم گفتم اینجا که دوستی گمشده !! گفتی دوست داری شب بوی دوستی گردنت بندازم ؟ گفتی بیا محبت رو طراحی کنیم گفتم شکل محبت یادم رفته !! گفتی می خوای برات ستاره...
-
تو مسئول آن می شوی که اهلیش کرده ای ...
1382/09/13 15:31
به یاد نگارنده ع ش ق روباه گفت: سلام . شازده کوچولو مودبانه جواب داد: سلام.... شازده کوچولو به او پیشنهاد کرد:بیا با من بازی کن. من خیلی غمگینم .روباه گفت:نمیتوانم با تو بازی کنم، مرا اهلی نکرده اند. شازده کوچولو آهی کشید و گفت :ببخش . اما کمی فکر کرد و باز گفت:"اهلی کردن" یعنی چه؟روباه گفت:این چیزی است که...