قصه یه روزی از روزای خدا ...

به یاد نگارنده ع ش ق
یه نفر بازم کنار پشت پنجرست ********  یه نفر عجیب دلش شور میزنه
یکی ام با تیرای داغ نگاه ********  دو تا چشمو داره از دور می زنه
یه نفر داغ دلش تازه شده ******* دلخوشیش یه عکس یادگاریه
یکی با غم می نویسه رو دلش  ******* ای خدا، عجب چه روزگاریه
یه نفر خیری ندیده از حالا *******  پناه می بره به گذشته هاش
یکی ام شاعره تا خسته می شه ******  زود میره سراغ دست نوشته هاش
یه نفر هرچی تو زندگیش داره ****** وقف تازه موندن دل می کنه
یکی هست که خواب به چشاش نمیاد ******* شاید علتش غم خستگیه
علت بی خوابی یکی دیگه ******* گم شدن تو دشت سرگشتگیه
یکی از بس که نشسته پشت در ******** پر غربت شده و بی حوصلست
یکی دائم به گلدونا آب میده ******* یکی چشم پر اشکش به دره
یکی چشاشو گذاشته روی هم ******** یکی زلفاشو پریشون می کنه
یکی داره توی رویاهای دور ****** مشکل عشقشو آسون می کنه
یکی دستاشو برده به آسمون ******** از خدا چیزی تقاضا می کنه
پ.ن: نظرتون راجع به رنگ روزا چیه  اصلا می دونید روزاتون چه رنگیه
       
نظرات 23 + ارسال نظر
امید 1382/09/22 ساعت 01:27 ب.ظ http://oommiidd.persianblog.com

سلام..ممنون که برام آدرس وبلاگتون رو اف گذاشتین ....وبلاگ شما واقعا زیبا و قشنگه خوشحال میشم به وبلاگم سر بزنین.

امید 1382/09/22 ساعت 01:31 ب.ظ http://oommiidd.persianblog.com

اها راستی یادم رفت بگم من میخواستم به شما لینک بدم خوشحال میشم شما هم ما رو تحویل بگیرین و لینک بدین....مرثی ...بای

امین 1382/09/22 ساعت 06:42 ب.ظ http://pilotkhaki.blogsky.com

زیبا نوشتین خانوم ...

یه بنده ی خدا 1382/09/22 ساعت 06:44 ب.ظ

( بنام تو ای ارام جان ) ............ باز از محبوب خود خواهم مراد .... که کند مملو دلم را از وداد ـــــــ پر کند کانون قلبم را ز مهر .... تا رسانم عشق خود را بر سپهر ــــــ ان یگانه منعم و صاحب جلال .... انکه دیدارش نهان اندر جمال ـــــــ خواهم از او دوستی را در لقاء .... چون رسم منزلگه دار بقا ـــــــ دوست دارد وصل من را بر نعیم .... تا بگیرم در لقا اجری عظیم ـــــــ بر گشاید باب رحمت را چنان .... تا حیاتی بر گزینم جاودان ......... عزت زیاد / سر فراز باشید

چشم تو چشم 1382/09/22 ساعت 09:24 ب.ظ http://eye2eye.blogsky.com

اونی که پشت شیشه .. شبا سر میذاره
میدونه پنجره .. بین ما دیواره ..

سیاوش فریادی 1382/09/22 ساعت 09:35 ب.ظ

سلام و خسته نباشی ....
اگر اشتباه نکنم این متن رو خودت نوشتی ... بسیار تاثیر گذار بود من به شخصه از :
((یکی ام شاعره تا خسته می شه
زود میره سراغ دست نوشته هاش))
خیلی لذت بردم......
منم تو بد وضعیتی قرار گرفتم ... اعتراف می کنم این نوشته شما خیلی آرومم کرد..............
بهاری باشی .......

زیبا 1382/09/22 ساعت 09:46 ب.ظ

salam.az webloge zibatoon kheili lezat bordam
khoshhalam ke iran dokhtaraye be in ba ehsasi dare
omidvaram hamishe ghalbet por az eshgh
va omid bashe
be omide matnhaye zeibatoon
dar panahe hagh

آرش 1382/09/22 ساعت 11:44 ب.ظ http://www.boosidan.persianblog.com

گلرو جان سلام. امیدوارم که حالت خوب باشه. از پیغانت خیلی ممنون. فقط اگه برای الهام دعا کنی ازت ممنون می شم.

رویا 1382/09/23 ساعت 09:10 ق.ظ http://eastgirl.persianblog.com

عزیزم سلام.شعر قشنگی بود.آدمو میبره یه جای دیگه.ضمنا آژدیت کردم دوست داشتی بیا.قربانت

علی شایق 1382/09/23 ساعت 10:19 ق.ظ http://ali-110.persianblog.com/

سلام من بازم اومدم بگم هنوز منتظرم ولی متاسفانه نمی دونم شاید قسمت نیست ما با هم یه گفتگویی کنیم اما من همین طوری هم ارادتمندم این رو باور کنین

mahya 1382/09/23 ساعت 02:10 ب.ظ http://mehrabooni.persianblog.com

salam golroo joonam.khoobi?dige yadi az doostaye ghadimi nemikoni???shere ghashangi bood...movafagh bashi azizam.

علی شایق 1382/09/23 ساعت 02:24 ب.ظ http://ali-110.persianblog.com/

سلام //// ببخشین من دوباره اومدم بابا این چه وضعشه همیشه ایگنورین تو مسنجرتون ولی باشه خیالی نیست که شما به سری نمی زنین

رضا 1382/09/23 ساعت 04:44 ب.ظ http://baniasadi.persianblog.com

سلام.....سلام....سلام..... صدام به دام افتاد.شیطانی که جهان را به مرگ تهدید می کرد به دام افتاد.این عاقبت تمام دیکتاتور هاست.پایان صدام بر همه زخم داران دفاع مقدس از کیان ایران بزرگ و همه انسانهای آزاده مبارک باد.

سعید 1382/09/23 ساعت 07:51 ب.ظ http://nale.persianblog.com

دوست مهربونم سلام !

و ما دستانمان برای همیشه به آسمان دراز است و طلب رحمت از مهربانترین مهربان را داریم.

همهء رنگهای خدا زیباست ..و هر کدومش تداعی کنندهء یک چیزی است ... اما رنگی که آرامش بخشه رنگ آبی است .

ریحانه هم سلام می رسونه..

در پناه خدا
ارادتمند

نیلوفر 1382/09/23 ساعت 08:03 ب.ظ http://delshodehgan.persainblog.com

سلام ..خوبید؟ من از طریق یکی از دوستان با اینجا اشنا شدم ..جالب بود بازم میام ...همیشه میام ...سبز باشی

آرتا 1382/09/24 ساعت 07:37 ب.ظ http://darkness.blogsky.com

سلام. رنگ روزا . جالبه. بهش فکر میکنم

مانیا 1382/09/24 ساعت 10:37 ب.ظ http://www.delavary.persianblog.com

سلام / چه وبلاگ نازی داری / اگه موافق باشی با ادت میکنم / بای

سیامک 1382/09/25 ساعت 11:55 ق.ظ http://www.shekva.persianblog.com

سلام دوست عزیز....چه خبرا؟...چند وقتی هست که ازتون خبری نیست..نه نگاهی نه نامه ای ...نه کلامی....من از پشت پنجره های غربت پروانه ای ه سوی تو می نگرم...مبادا که لحظه ای از گذارت را خیره نباشم...از اینکه به وبلاگ من سر می زنی ممنونم...سپاس و صد سپاس...به هوشتن ادامه بده ...من هم می نویسن و می نوردم...چاره ای نیست...از زندگی من جز یک کوله پشتی و چند ورق کاغذ و چند نامه قدیمی چیزی بیشتر باقی نمونده....این روزها اکثرا تو کوه هستم ...بدنبال رد پایی از گذشته ام... و تنها مونس من بخار و دود سیگاری هستش که جرعه جرعه تنفسش می کنم...مواظب خودت باش دوست من....سربزن... و تونستی یک نامه....بدرود...یا علی

مهدی 1382/09/25 ساعت 04:58 ب.ظ

من عشق را سرودی کردم سر سبز تر ز بیشه . من عشق را دیدم تجربه کردم .من عشق را در چشمهای نجیب معشوقی دیدم که دردانه ها ی صدف از آن می غلطید .من عشق را پاک تر از هر چیز موجود . لطیف تر ز باران می دانم .خداوند آن هدیه ملکوتیش را بر من ارزانی داشت .من آن را چشیدم و اینسان دیوانه اش شدم ........

کجا شدی؟؟؟؟؟ چرا پس آپدیت نه؟؟؟؟

ستاره 1382/09/26 ساعت 12:07 ق.ظ http://bahoone.persianblog.com

سلام خانوم گل...چطوری؟؟قربون این همه مهربونیت برم..چقدر دلم میخواد یه روز مفصل باهات گژ بزنم..نمیدونم چرا..اما خیلی نزدیک به خودم حست میکنم...ممنون که بهم سر میزنی...فدای تو..بای..

سلام........خوشحالم از دیدن وبلاگ شما....خیلی خیلی خوشگله......روز من سفیده..........محسن

آرامش 1382/09/27 ساعت 07:36 ب.ظ http://calm.blogsky.com

/*
امروز که محتاج توام جای تو خالیست
*/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد