-
پیش بسوی تکامل ...
1383/04/18 10:34
(( بسم ِ اللهِ الرَّحمن ِ الرَّحیم )) ( وَ الضحُی ۱ واللّیل اِذا سَجی ۲ ما وَدَّعَکَ رَ بُّکَ وَ ما قَلی ۳ وَ لَسَوفَ یُعطیکَ رَبُّک فَتَرضی ۴ اَلَم یَجدکَ یَتیماً فَاوی ۵ وَ وَجَدَکَ ضالّاً فَهَدی ۶ وَ وَجَدَکَ عائِلاً فاَغنی ۷ ) قسم به روز یا ظهر آن و قسم به شب هنگام آرام آن که خدای ترا ترک نگفته و بر تو خشم ننموده...
-
! i think it's amazing
1383/04/17 14:47
به یاد نگارنده عشق به گمانم شب به نیمه رسیده ! ستاره خمیازه کشان می رود که بخوابد ! من و پنجره و ماه هنوز بیداریم ! I guess that cupid was in disguise ! The day you walked in and changed my life انگار هیچ خیالی از یک خواب شبانه در سرمان نیست ! !? could you hold my heart tonight دفتر خاطره هایم چون همیشه باز ِ باز است...
-
طلوع من ! وقتی غروب پر بزنه ، موقع ِ رفتن منه (۲) !
1383/04/17 11:59
به یاد نگارنده ع ش ق وقتی سایه آدمها را به خود نزدیک می بینم ، تنها لبخند میزنم ... با خود می گویم این دیگر چند صباحی آمده که بماند ؟! تا چند طلوع دیگر همراز من می شود ؟! یعنی اگر بیاید دیگر تنها نمی مانم ؟! و ناخودآگاه اسرین جای لبخندم را می گیرد ... بسیار زیبا ! هیچ گله ای نیست ، چون همیشه ... دنیا تا بوده همین بوده...
-
توی این دلواپسی های مدام ، جز ترانه های زخمی چی دارم ؟!
1383/04/16 03:11
به یاد نگارنده ع ش ق دلتنگی و اشک ، چون همیشه با من هست و خواهد ماند ... زمانم گم شده ... شاید سحر باشد ، شاید هم نه ! می دانی تنها نگار من ! لحظاتی در زندگی هست که حتی حس نشات گرفته در وجودت را نمی توانی توصیف کنی ! می خواهم همین امشب رازی با تو بگویم اما شرطی دارد ... باید قول بدهی از من دلگیر نشوی ! جنس من ، شاید...
-
طلوع من ! وقتی غروب پر بزنه ، موقع ِ رفتن منه (۱) !
1383/04/15 19:57
به یاد نگارنده ع ش ق هوا ابریست ... ابر می خواهد ببارد ، اما اجازه ندارد ! من جای او می بارم ، ساده و بی منت ! تازگی ، اشک واژه ام شده ... می دانم ، هیچ گاه شاعر نخواهم شد ! آخر کلمات مهمل مرا چه به شعر و شاعری ! در انتهای افق چشمانم ، غروب لانه کرده ... وقت الوداع با خانه و غزل رسیده ... می بینی ! چقدر زود دیر می...
-
از روزگار گله ای نیست ، شکر ! هر چه هست همه لطف خداست !
1383/04/15 11:47
به یاد نگارنده ع ش ق من از روح خودم در جسم کلماتم می دمم ، همچون خدای در بندگان ! می دانم بعد از من ، واژه هایم ، آدمها را ساده تر و زیباتر باور می کنند !
-
نامه عاشقانه دخترک
1383/04/14 16:17
به یاد نگارنده ع ش ق دخترک دوباره تب کرده بود ... تمام بدنش می لرزید ... هذیون می گفت ... یه لحظه رویا میدید ، یه لحظه کابوس ... لبخند می زد ، می خندید ، می ترسید ، بغض می کرد و اشک می ریخت ... دوست داشت مثل همیشه احساساتشو روی برگه های سفید نامه هاش حک کنه ولی انگاری کلمه هاش ، باهاش لجبازی می کردن و قدرت نوشتنو ازش...
-
چی میشه گفت به این دل دیوونه ؟!
1383/04/14 01:09
به یاد نگارنده ع ش ق سلام عزیز دل من ، مهربونم ، قشنگترین هدیه زندگیم دلم گرفته ... دلم برات تنگ شده ... یه عالمه ... آرومم نمیشه ... بگو چیکارش کنم ؟! ... چقدر اشک بریزم ؟ چقدر بغضامو خفه کنم ؟ چقدر به تظاهر بگم حالم خوبه و هیچیم نیست ؟ چقدر ... خدااااااااااااااا .... دلم تنگه .... تنگه ... تنگه ... من هیچکیو به جز...
-
یادواره * ۱۲ / ۴ / ۸۲ *
1383/04/12 13:22
به یاد نگارنده ع ش ق درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری چشیده ام که مپرس گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس آنچنان در هوای خاک درش میرود آب دیده ام که مپرس من به گوش خود از لبانش دوش سخنانی شنیده ام که مپرس سوی من لب چه میگزی که مگوی لب لعلی گزیده ام که مپرس بی تو در کلبهء گدایی خویش رنجهایی کشیده ام...
-
قصه من
1383/04/11 12:05
به یاد نگارنده ع ش ق در یک غروب پاییزی ، کودکی روزهایم پرید ! شیطنت چشمانم گریخت ! جوانی از راه رسید ... شور و هیجان لحظه هایم چکید و جای آن عشق ، بر تَن قصه هایم خزید ...
-
اگر داغ شرط است ، ما برده ایم !
1383/04/09 19:12
به یاد نگارنده ع ش ق امان از این مخلوق ناطق و پر غرور خدا !!!! تو فکر می کنی کی هستی که به خاطر خودت احساسات بقیه رو می بری زیر سوال ؟! کاش می تونستم یه جوابی بهت بدم که ... ولی حیف که ... چرا احترام منو به پای برتری خودت میذاری و هر رفتاری دلت خواست با من می کنی ؟! تو که لقب بی رحم و سنگدل و ... رو به من میدی ، حالت...
-
من از اون آسمون ِ آبی می خوام !
1383/04/09 11:45
به یاد نگارنده ع ش ق آهنگ پخش می شه بی خیال سوت می زنم می رم تو رویا ! بارون میاد ! خیس می شم ! پاییز می شه ! برگا می افته ! دریا طوفانی می شه ! نعره می زنه ! سکوت می کنم و یادم میاد آهنگ خیلی وقته تموم شده ...
-
زندگی شاید ، چنین باشد !
1383/04/06 10:11
به یاد نگارنده ع ش ق دلم گرفته ، دلم عجیب گرفته است و هیچ چیز، نه این دقایق خوشبو ، که روی شاخه ی نارنج می شود خاموش ، نه این صداقت حرفی ، که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست ، نه هیچ چیز ، مرا ازهجوم خالی اطراف نمی رهاند ... این لحظه از اون لحظه هاییه که باید گفت و نوشت ... مهم نیست که کی میاد اینجا . کی قرار این...
-
اولین شعر قافیه دار !
1383/04/05 13:24
به یاد نگارنده ع ش ق کاش کسی بود حال ما را می فهمید در این سکوت بی کسی احوال ما را می پرسید خسته شدم زین تنهایی مفرط غیغوله وار کاش چشمان تو بود تا ناز نگاه مرا می غُرید ( ه ... ) * روزای ۵ شنبه و جمعه دلتنگی بیداد می کنه ... کاش می شد آروم شم ! * خوشحالم که تونستم اولین شعر قافیه دارمو بنویسم ... با اینکه چندان خوب...
-
باید بریم ! همه مون مسافریم !
1383/04/02 01:07
به یاد نگارنده ع ش ق * تقدیم به تک ستاره لحظات بی کسیم ، به پاس تمامی مهربانیهای بدریغش * با قلبی آکنده از خوبیهای تو ، به سفری از جنس آسمان می روم ... من مسافرم ، مسافر کوی حاجات غریب و بی تفسیر ... دستهایم عِطر ِ یاس می دهند ... می دانم روزی که یاسها عاشق شدند ، قدم در جاده تنهاییهایم گذاشتی ... توشه ام دلتنگیست ،...
-
السلام علیک یا موسی بن الرضا
1383/04/01 18:57
به یاد نگارنده ع ش ق میگن اگه طلبید دیگه نه توش نیار ... میگن باید خیلی سعادت داشته باشی تا مهمونت کنه ... میگن باید قسمتت بشه ... میگن باید دلتو پاک کنی تا بتونی مهمون خونش بشی ... میگن باید توفیق داشته باشی ... میگن این شانس آسمونی به هر کسی رو نمی کنه ... میگن ... ... نمی دونم این میگنا چقدرشون درست باشه ... تنها...
-
از یاد نبریم ، ما ... !
1383/04/01 00:14
به یاد نگارنده ع ش ق همیشه مهربونی و صداقت بچه ها برام یه الگو کامل بود . همیشه دوست داشتم مثل بچه ها معصومانه بخندم . چرا همه مون وقتی بزرگ می شیم یادمون میره یه روزی بچه بودیم ؟! چرا یادمون میره تنها کار کینه ها قطور کردن دیوار فاصله هاست ؟! آخه چرا باید جای مهربونی تحقیر رو توی چشای همدیگه مهمون کنیم ؟! آخه چرا ؟!...
-
زندگی یعنی ...
1383/03/31 17:50
به یاد نگارنده ع ش ق زندگی یعنی یه سلام پر مهر و عاشقونه ... زندگی یعنی لحظه ای من و تو بتونیم با خوشحالی دستامونو به هم بدیم ... زندگی یعنی حرفایی که طمع دوستت دارم میده ... زندگی یعنی یه شوق پر از دلواپسی ... زندگی یعنی اینکه من باورم بشه عشق تو پاداش همه داشته ها و نداشته های منه ... زندگی یعنی تو و شادیات ......
-
تقدیم به ...
1383/03/30 17:17
به یاد نگارنده ع ش ق ای همه آرامشم از تو ، پریشانت نبینم چون شب خاکستری ، سر در گریبانت نبینم ای تو در چشمان من ، یک پنجره لبخند شادی همچو ابر سوگوار ، اینگونه گریانت نبینم ای پر از شوق رهایی ، رفته تا اوج ستاره در میان کوچه ها ، اُفتان و خیزانت نبینم تکیه کن بر شانه ام ای شاخه نیلوفری رنگ تا غم بی تکیه گاهی را به...
-
چه بگویم با تو ؟!
1383/03/27 23:35
به یاد نگارنده ع ش ق بسته ای بار سفر ، کوله بارت بر دوش ، چمدانت در دست ، نگهت خیره به راه ، قصد رفتن داری ، چه بگویم به تو من ؟! می توانم به تو گویم : * " نرو ؟! " ... این خوشایند تو نیست ... * " هر چه میخواهی آن کن " ... خالی از احساس است ... * میتوانم بزنم نعره :" بمان ! " ... می گویی چه مغرورانه و تحکم آمیز ! ......
-
عزیزم ! هر جا باشم بی تو هرگز !
1383/03/27 19:25
به یاد نگارنده ع ش ق کاشکی دنیا واسه یک شب مال من بود کاش نگات به هر کی جز من واسه یک شب قدغن بود اگه اون چشمای نازت یه ضریحی داشت طلایی اونقده دورش می گشتم که نشه پیداش جدایی یادگاری می نوشتم کاش رو گلبرگای قرمز می نوشتم " عزیزم هر جا باشم بی تو هرگز " وقتی به روشنی خورشید می نگرم که افق چشمان تو بر نگاه خسته من...
-
زندگی بهتر از این نمیشه !
1383/03/27 10:33
به یاد نگارنده ع ش ق زیباترین ثانیه های زندگی ه ... ، لحظات دوست داشتنی و پر مهر با تو بودنست " نازنین همیشه مهربان من "
-
تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی همت کن و بگو ... !
1383/03/26 12:51
به یاد نگارنده ع ش ق بار الها ! شاهدم باش ... ضامنم باش ... خداوندا ! پناهی ندارم جز تو ... تو تنها پناهم باش ... مهربانا ! نگذار حس کنم گزند همه چیز مال من بوده و هست ... پروردگارا ! پروردگارم ! کاش همه چیز گفتنی بود ... کاش همه چیز دیدنی بود ... خداوندگارا ! شاهد باش ... ناظر باش ... بگذار فراموش کنم حرفای کسی که...
-
گناه
1383/03/25 15:52
به یاد نگارنده ع ش ق اگر خانه ام بی تاب و غم گرفته نگاهم می کند ! اگر دیوار ترک خورده اتاقم بی شعف صدایم می کند ! اگر نوای سازم تسکین گریه هایم نیست ! اگر پنجره امیدم دلگرمی دادن را از یاد برده است ! اگر غبار برگه های خاطراتم سراغی از کلماتم نمی گیرد ! اگر خدایم هر دم بی کسیم را فراموش می کند ! گناه من چیست ؟! گناه من...
-
گلستان عشق
1383/03/24 21:13
به یاد نگارنده ع ش ق در قلبم گلستانی خواهم ساخت و بر روی تمامی گلبرگهای آن خواهم نوشت ، تا آخرین لحظه غروب زندگی با جان و دل دوستت خواهم داشت " تنها مهربان دل من "
-
آشفتگیهای من !
1383/03/24 15:25
به یاد نگارنده ع ش ق اینجا همه چی تیرست حتی کتاب شعر من ... اینجا همیشه رنگ و بوی غم داره ... شادی چیه ؟! شادی کجاست ؟! شادی من خیلی وقته لای خاطره هام گم شده ... اینجا همیشه تلخی با خنده های منه ... اینجا شکنجه یه کچل کوتوله منو می شکنه ... دلم می خواد یادم نیاد باباییم به خاطر من ... دوست دارم چشامو روی فرهنگ و کلاس...
-
پیشکش تو این ترانه ، این صدای صادقانه
1383/03/19 18:51
به یاد نگارنده ع ش ق بین ما هفت کوه و دریا فاصله افتاده اما به تو نزدیکترم امروز قلب من می تپه با قلب تو اینجا تو به هر حال و هوائی که باشی عاشقم تا همیشه عاشق تو * آهنگهای جدید گوگوشو خیلی دوست دارم ... مثل این آهنگ و بقیه آهنگاش ...
-
مرور لحظه ها
1383/03/18 17:07
به یاد نگارنده ع ش ق من همون جزیره بودم خاکی و صمیمی و گرم واسه عشق بازی موجا قامتم یه بستر نرم یه عزیز دردونه بودم پیش چشم خیس موجا یه نگین سبز خالص روی انگشتر دریا تا که یک روز تو رسیدی توی قلبم پا گذاشتی غصه های عاشقی رو توی وجودم جا گذاشتی زیر رگبار نگاهت دلم انگار زیر و رو شد برای داشتن عشقت همه جونم آرزو شد تا...
-
من پُرم از امید وصال تو ای دوست !
1383/03/18 14:00
به یاد نگارنده ع ش ق قول داده بودم با دستانی پُر باز گردم و اکنون منم با دستانی پر از هدفهای شیرین و زیبا . دوری از واژه چندان دشوار نیست اما جدایی از سخن بس طاقت فرساست . سخن یعنی احساس و احساس همان لمس عشق . لبریزم از تمامی ناگفته ها . می دانم روزی می آید که من و تو و ناگفته هامان بر سر سفره غزل بنشینیم . پس تا آن...
-
کفش نقره ای نداشتم !
1383/03/14 13:08
به یاد نگارنده ع ش ق در نگاه تو بی شمار ستاره است و در لبخندت مهری جادویی ... دلی پر از محبت ... قلبی پر از صفا آغوشی سرشار از گرمای عشق ... آه که تنها در آغوش تو آرام گیرم میدانم که آغوش تو ، آرامگاه ابدی من خواهد شد آه که چه آرامگاهیست بهشت جاوید را نمی خواهم تا آغوش تو را دارم دنیا را نمی خواهم تا چشمان تو را دارم...