-
[ بدون عنوان ]
1383/05/26 16:15
به یاد نگارنده ع ش ق لبم ترک خورده از صدای پر حرف سکوت اما سخن عشق ، در دلم جاودان است .
-
رفتی و بی تو ، دلم پر درده ..
1383/05/24 14:53
به یاد نگارنده ع ش ق .. عشق من ، تموم آروزی من چی میشه یه بار نگاه کن تو چشمام آخه چشمام می تونن بهت بگن که من از تو جز تو چیزی نمی خوان .. مهربون من ، سلام .. حالت چطوره ماه آسمون من .. خوبی ستاره قشنگم .. امروز اومدم باهات حرف بزنم ، مثل قدیما ، از احساسم بگم .. از اشکا و دلتنگیام بگم .. از تنهاییای بی تو بگم .....
-
تنها عشق زیبای من
1383/05/24 00:24
به یاد نگارنده ع ش ق عزیز دل من ، مهربونم سلام .. کاش می دونستی چقدر واسم عزیزی ، چقدر دوستت دارم .. آخه تو خوب ِ منی .. کاش یه روزی بتونم ثابت کنم اگه لازم باشه از زندگی خودم هم می گذرد واسه اینکه فقط چند ثانیه بیشتر پیشم بمونی .. کاش بدونی همه لحظه های بی تو ، قشنگترین لحظه های با تو بودنه .. خاطره هامون اونقدر...
-
[ بدون عنوان ]
1383/05/23 15:16
به یاد نگارنده ع ش ق هیس ، سکوت کن .. مگذار در این تیرگی های شب ، هیچ غریبه ای نجوایت را بشود ، حتی ماه ! ... هیس ، سکوت کن .. هق هق گریه ات نباید ، در این حوالی آشنا بپیچد ، حتی خانه ! ... هیس ، سکوت کن .. تا نفهمد هیچ بیگانه ای حرفهای دلت را ، حتی آسمان ! ... هیس ، سکوت کن .. فرداها همیشه آبی نیست ، مواظب باش غبار...
-
به هوای تو ، می خوانم ..
1383/05/22 14:17
به یاد نگارنده ع ش ق ماه آشناییها ، می دانم تو هم روزی ، از این همه غریبگی به تنگ می آیی و جرس اشک در گوش زمانه می نوازی .. ** گفتی بمان ، می آیم ماندم که بیایی .. گفتی مرو ، می میریم نرفتم تا بمانی .. ولی هیهات که باز هم ، نیامدی !!! ** شاید اگر می دیدی تاریکی برق نگاهم را ، باور می کردی ، عمق بی کسیم را .. ( ه .. ـ...
-
دلم می خواد ببخشمت !
1383/05/19 20:07
به یاد نگارنده ع ش ق * این مطلب رو کامل بخون و درست قضاوت کن * نمی دانم چرا روزهامان این چنین بی رحمانه ، دورمان می کنند .. نگو نه ، نگو باور نداری ، نگو این چه فکریست می کنی ، نگو .. باور کن لحظه هامان ، نفس نفس از هم دورمان می کنند .. چقدر دوست داشتم حتی ثانیه ای کوتاه ، در کنارم بودی آن وقت بود که دستت را می گرفتم...
-
[ بدون عنوان ]
1383/05/19 17:05
به یاد نگارنده ع ش ق نزدیک بودنی هست که به جسم مربوط نیست و نام آن عشق است کسی که عشق را دارد هرگز گم نمی شود آن وقت جدایی در کار نیست حتی اگر در دنیای مشهود فاصله هایی طولانی در کار باشد . * چند وقتیست عجیب دلتنگ و بی حوصله ام .. دیگر نوشتن نیز گرمم نمی کند .. شاید کلماتم مرا گم کردند یا شاید هم من آنها را .. نمی...
-
مناجات
1383/05/16 13:41
به یاد نگارنده ع ش ق انتظار ، مقدس واژه ایست ، بزرگ و دست نیافتنی همچو عشق ! تنها نگار زندگیم ، از تو دور و به تو نزدیکم ، بسان آینه از نور ، تاریکی از شب ، تنهایی از بی کسی و از هیوا تا هی وا ! .. .. خدای خوب و مهربون من ، سلام .. امشب اومدم به درگاه پر عظمتت واسه درد و دل .. می بینی ، می بینی چطوری اشک می ریزم و بهت...
-
لختی سکوت !
1383/05/15 13:40
به یاد نگارنده ع ش ق " حرف هایی هست برای نگفتن .. و ارزش عمیق هر کسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد .. و کتاب هایی هست برای ننوشتن و من اکنون رسیده ام به آغاز چنین کتابی که ، باید قلم را بکنم و دفتر را پاره کنم و جلدش را به صاحبش پس دهم .. و خود به کلبه ای بی در و پنجره ای بخزم و کتابی را آغاز کنم که...
-
حالا چی مونده باقی ؟!
1383/05/15 01:48
به یاد نگارنده ع ش ق در چروک آینه ، تصویر من زیبا نشد خواب خوشبختی درون برکه ام معنا نشد چهره خود را میان چهره ها گم کرده ام رو به هر سو کردم اما چهره ام پیدا نشد روی برگرداند از من آفتاب سرنوشت لب فرو بست و نگفت این شب چرا فردا نشد با چراغی مرده تنها زیر باران مانده ام خسته ام از این که این من بودن من ، ما نشد قطره...
-
کمک کن ، بغض بشکن دونه دونه !
1383/05/14 12:17
به یاد نگارنده ع ش ق همیشه بهترین ِ تنهاییام ، سلام ... نمی دونم الان که دارم اینا رو می نویسم تو کجا هستی و چیکار می کنی اما امیدوارم هر وقت می خونیشون لبخند روی لبهات بشینه . می دونی عزیز دلم ، هر چهره ای ، همیشه ، حتی با یه لبخند کوچیک هم ، مهربونتر و صبورتر به نظر میاد . گاهی اوقات لبخند روی لب آدما از زیبایی...
-
هق هق ِ بسیار از من !
1383/05/13 12:41
به یاد نگارنده ع ش ق گل سرخ و سفیدُم کی میایی ؟! بنفشه برگ بیدُم کی میایی ؟! تو گفتی گل در آید من میایُم گل عالم تموم شد کی میایی ؟! سلام عزیزدلم حالت چطوره ؟! خوبی ؟! نمی دونم حالا که من می نویسم تو کجایی یا حتی داری چیکار می کنی ... خیلی وقته ازت بی خبرم ، خیلی وقته ... اما دوست دارم هر جا هستی شاد و بی غصه باشی ....
-
وقتی رفت ...
1383/05/12 14:04
به یاد نگارنده ع ش ق وقتی رفت حاشیه درختامون طلایی بود ماه توی آسمون بود و قحطی روشنایی بود وقتی رفت غبار نشست رو رویاهای اطلسی دیگه هیچ کسی نشد عاشق چشمای کسی وقتی رفت دریا دیگه به ماهیا نگاه نکرد ماه دیگه در نیومد ، ستاره ادعا نکرد وقتی رفت لونه هیچ پرنده ای چراغ نداشت واسه درد و دل ، دلم هیچ کسی رو سراغ نداشت وقتی...
-
پیغام
1383/05/11 15:39
به یاد نگارنده ع ش ق به شب و پنجره بسپار که بر می گردم عشق را زنده نگهدار که بر می گردم دو سه روزی هم اگر چه تحمل سخت است تکیه کن بر تن دیوار که بر می گردم بس کن این سرزنش " رفتی و بد کردی " را دست از این خاطره بردار که بر می گردم گفته بودی که به شب چشم به راهم بودی به همان دیده بیدار که بر می گردم بین ما پیشترک هر...
-
دمی در محضر استاد !
1383/05/09 13:13
به یاد نگارنده ع ش ق من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که میسازم ، بد آهنگ است بیا ره توشه برداریم ، قدم در راه بی برگشت بگذاریم ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است ؟! گاهی وقتا احساس می کنی کلی حرف توی دلت زندونی شده اما وقتی می خوای آزادشون کنی غصه می خوری " عمریه غم تو دلم زندونیه ـ دل من زندون داره ـ تو می دونی !...
-
روز و شب چه بیقرار ، می مونم به انتظار
1383/05/08 22:07
به یاد نگارنده ع ش ق غروبی سرخ در راه است و نوای غم زده مرغ حق ، گوش جان را آرام آرام می گدازد ... زیبا و سوزناک ، چونان همیشه ها ! اشکهایش را می بینم ولی قدرت پاک کردنش را در خود نمی یابم ! حیف از این چهره پر اشک و احساس که خودخواهی من ِ نوعی کم رنگ و بی روحش کند ! باید خیلی سنگدل باشم که با شنیدن ِ نوای غمناکش هوس...
-
سلامی با بوی خوش ِ دلتنگی !
1383/05/08 14:52
به یاد نگارنده ع ش ق دریای دلم ، بی تاب و بی قرار ، مروایدهای دلتنگیش را می شمارد ، هنوز ! امتداد نگاه منتظرم ، در امتداد جاده ای که می رفت تمامی هستیم را از خاطره هایم دور کند خیره مانده است ، هنوز ! آه ، ای باران وصل ! وقت آن نیست که رنگ فراق را از پیشانی عاشقم پاک کنی ، هنوز ! * دلم واسه تو ، این خونه ، کلمه هام،...
-
خداحافظ ، تخت جمشید !
1383/04/31 13:11
به یاد نگارنده ع ش ق در اتاق کوچکم پا می نهد بعد ِ من با یاد من بیگانه ای در بر آیینه می ماند بجای تار مویی ، نقش دستی ، شانه ای ! * همه چیز رو نادیده می گیرم حتی گریه های پنجره رو ! اگه قرار چشمام صبح به صبح به دریام صبح بخیر نگن دیگه غم و تنفر دیوارا ، هم ، برام مهم نیست اما نـــه ! من همه چیز اتاقو دوست دارم حتی...
-
حالا این منم که بی تو ، پر ِ پروازم شکسته !
1383/04/31 02:21
به یاد نگارنده ع ش ق قمری ، ای مسافر همیشگی همدم روزای خوب سادگی پر ِ تو یه سایبون بود واسه من توی جهنم بزرگ زندگی ای صمیمی تر از آسمون و باد باز داره صدای خوندنت میاد قفس تنگ دلم تو رو می خواد تویی که نقش امیدو توی چشم من کاشتی تویی که عطر تنت رو روی شاخه ها می ذاشتی ... ... حالا این منم که بی تو ، پر ِ پروازم شکسته...
-
بوی مهر
1383/04/28 22:30
به یاد نگارنده ع ش ق به یاد داری خزان آن سال را ؟! مهرماه ۸۱ مهری که بوی مهر تو را می داد، بوی خوب تو، عزیز تنهاییهام و من پر شدم از روح بزرگوار تو تنها بهترنیم ... به یاد داری که چگونه دل به مهرت باختم ؟! خداوندا ! چقدر دوست داشتنی بودی و هستی هنوز هم تو تنها قاصدک مهربان من، دل انگیزترین محبوب من بار الها ! می شود...
-
پوزش
1383/04/28 16:06
به یاد نگارنده ع ش ق * من واقعاً معذرت می خوام *
-
شُک
1383/04/28 01:53
به یاد نگارنده ع ش ق کودک عاشق کجا شد شور آواز قشنگت درقفس چون قلب خود هر لحظه نالانت نبینم تکیه کن بر شانه ام ... تا غم بی تکیه گاهی را به چشمانت نبینم قصه دلتنگیت را خوب ِ من ، بگذار و بگذر ... گریه دریاچه ها را تا به دامانت نبینم ... ... تا که سیل اشک را زین بیش مهمانت نبینم ... تنها آوازیست که اسرینهایم را از فرو...
-
بدون شرح !!!
1383/04/27 13:39
-
نگو که تنها موندی و توی این شهر غریبه یه همصدا ندیدی !
1383/04/27 02:42
به یاد نگارنده ع ش ق پاورچین پاورچین به خاطراتمان سرک می کشم ، دیگر حتی اگر دلتنگ ترین هم باشم ، رویم نمی شود بگویم دلتنگ شده ام ! برای این دل ِ بهانه گیر و لجوج ، نیز ، چند روزیست قاعده وضع کرده ام ! نکند داغ دلتنگیش تازه شود و مظلومانه بگیرد و سوزناک بگرید ! ولی مگر این ماهک ِ سر به هوا قرار و قانون سرش می شود !!!...
-
کلماتی از دل !
1383/04/26 15:05
به یاد نگارنده ع ش ق در قرار منظم لحظه ها ، تپش قلبی نهان شده ، در هیاهوی خاموش زمانه ، فریاد دلی ویران شده ، و در هق هق آشنای روزگار ، سرخی عشقی پنهان شده پشت لبخند ملیح ستاره ، روی ایوان ابری آسمان فراتر از نگاه کهکشان دخترکی از تبار دریا پیراهن لطیف عشق می دوزد ... دل بی کسی دخترک چشم سیاه در نگاه پر تمنای پسرک...
-
ای تو پاره تن من !
1383/04/24 23:02
به یاد نگارنده ع ش ق تو شاهزاده عزیز و معصوم منی ، شیرین ترین مهربون من ... کوه بلند و پر غروری که برای فتح کردنش خدا رو به همه مقدساتش قسم دادم ... زیباترین رویای شبهای تار منی ... تنها کسی هستی که واسه پیدا کردنش آسمون و زمین رو زیر و رو کردم ... صاحب اون چشمای مقدسی که از بس حرف نگفته توش قایم شده طاقت نگاه کردن...
-
به شقایق سوگند که تو بر خواهی گشت ، من به این معجزه ایمان دارم !
1383/04/22 14:12
به یاد نگارنده ع ش ق صبر خواهم کرد ، می آید ! می آید تا دلم را پر از شرم و شعف حضورش کند ... می آید ، چون می داند دیگر تاب دوریش برایم ممکن نیست ... صبر خواهم کرد ، می آید ! با بوسه ای پنهان و یک بغل عشق و مهربانی باز خواهد گشت ! می دانم ! دگر باره به برم می آید ، تا ، عطر نفسهایش در کوچه پس کوچه های تنهایی دلم جاری...
-
ساحل عشق
1383/04/21 14:10
به یاد نگارنده ع ش ق باز هم آمده ام تا نوایی عاشقانه برایت بسرایم ... قدمهایم را با نبض احساسات تو تنظیم می کنم ... خیال دلم به آغوش پر محبت ذهنت پر می کشد ... تلاش می کنم نوای نغمه های عاشقانه ام پر شور و گداز باشد ... می کوشم پیوندم با تار و پود تو رنگ سیاه گسستن به خود نگیرد ... با تحکم به ریسمان مهربان نگاهت چنگ...
-
شب شاعرانه
1383/04/21 14:08
به یاد نگارنده ع ش ق در مهمانی بی دریغ ترانه با شادیی وصف ناشدنی دست در دست تو می رقصم ... سکوت افسانه های بی کسی خلوت شاعرانه مان را رنگین تر می سازد ... سوختن شمعهای بی جان دوری قند را در دلم آب می کند ... من تو باغچه ای از چلچله های خوش آواز سبدی از شقایقهای زنده و عشـــــق شراب لعل گون نرگس مست پروانه شمعهای دوری...
-
من چه سرسبزم و زیبا امروز !
1383/04/20 15:03
به یاد نگارنده ع ش ق مهربان ترین همراه من ، سلام ... حالت چطوره ؟! تو که خوبی مگه نه ؟! دلم واست تنگ شده ... حس می کنم این دفعه یه جور دیگه دلتنگت شدم ... این حس رو خیلی دوست دارم چون فکر می کنم یه جورایی دارم بزرگ میشم ... حس می کنم دیگه اون هیوای ناامید و بد اخلاقی که چند روز پیش انگشتاشو روی کیبورد می رقصوند من...