به یاد نگارنده ع ش ق
لالا لالا نخواب سودی نداره
همون بهتر که بشماری ستاره
همون بهتر که چشمات وا بمونه
که ماه غصه اش نشه تنها بیداره
لالا لالا نخواب زندونه دنیا
سر ناسازگاری داره با ما
بشین بازم دعا کن واسه اون که
ما رو اینجا گذاشت تنهای تنها !
لالا لالا نخواب تنها می مونم
لالا لالا نخواب تنهایی زرده
اگه طولانی شه مثل یه درده
اگه چشم انتظار باشی که هیچی
دروغ میگی به دل که بر می گرده
توی خلوت می گم اینجا کسی نیست
خداییش که دلم خیلی صبوره
لالا لالا نخواب اشکت زلاله
مثل بارون پای نخل وصاله
من و تو هم شب و هم قلبو کشتیم
ولی اون چی ، چقدر اون بی خیاله !
لالا لالا نخواب دنیا خسیسه
واسه کم آدمی خوب می نویسه
یکی لبهاش تو خوابم غرق خندست
یکی پلکاش تو خوابم خیس خیسه !
لالا لالا نخواب عاشق یه سیبه
همیشه سرخ و تبدار و غریبه
تا اون بالاست رسیده ست اما تنهاست
پایین هم که بیفته بی نصیبه !
لالا لالا این بود سرنوشتم
این از امروزم و این از گذشته ام
دیگه باید بخوابی پس
لالا لالا .. لالا لالا .. لالا لالا ..
( مریم حیدرزاده )
به یاد نگارنده ع ش ق
کجای این جنگل شب پنهون می شی خورشیدکم !
پشت کدوم سد سکوت پر می کشی چکاوکم !
من که منم برای تو ، لبریزم از عشق تو و سرشارم از هوای تو .
دست کدوم غزل بدم نبض دل عاشقمو
پشت کدوم بهانه باز پنهون کنم هق هقمو !
گریه نمی کنم نرو ، آه نمی کشم بشین
حرف نمی زنم بمون ، بغض نمی کنم ببین .
یه سلام آروم به آرامش لحظه هایی که برای خود منی .
یه سلام پر از دلتنگی و سکوت های بدون بغض .
یه سلام عاشق که هیچ وقت نتونست اشکاشو توی نگاش زندونی کنه .
سلام عزیز همیشه مقدس .
سلام همبغض همیشگی .
سلام یگانه ی من .
حالت چطوره ی معبود بی بهونه ی عشق ! امروز اومدم عبادت لحظه های خوب . نمی خوام بگم خسته ام . نمی خوام بگم دلسردم . نمی خوام بد باشم . کاش کوچیک بودم و بی خبر . آدما وقتی کوچکن دلشون می خواد بزرگ بشن و قوی اما زمانی که بزرگ میشن می بینن ای دل غافل ! کاش کوچیک می شدیم و بی تمنا ، بی دغدغه . یادته وقتی کوچیک بودم یه ماه مهربون هر شب به پابوس دلتنگیام میومد . ماه من اونقدر بزرگ و پر نور بود که همه ی آدمای دنیا رو توی دل کوچیکش جا می داد . ماه من همیشه مهربون بود و عاشق . آخه ماه من بود دیگه . اون وقتا من ستاره کوچولوش بودم . سوگلی شبای بی ستارش . ولی حیف ! حسادت آسمون تاریک و بی سپیده نخواست ببینه یه ستاره کوچولو بیشتر از اون ماه شباشو دوست داره . ماهمو از دور کرد . اون رفت که برگرده اما هنوز که هنوزه هر شب اومدنش رو توی آینه عشق آه می کشم . خدای مهربون ! من ماهمو از تو می خوام . تو که می دونی دلم چقدر براش تنگ شده . تو که می دونی .. تو که می دونی .. *
* این متن ادامه داره اما چون خیلی دلتنگم ، اشکام نمی ذاره بنویسم .
* قهوه ی دلتنگیت هر شب تلخ تر و تلخ تر می شه . شکر اومدنت رو به فنجون شب هام
اضافه کن ، آخه می خوام فریاد بزنم " رژیم بی رژیم "
* " کی اشکاتو پاک می کنه " ، "جزیره " ، " عادت "
* خدایا ! صبر ، تحمل . خدایا ! توکل . نه ! من نباید این چنین سخت بشکنم . من هنوز هم بهانه ها برای فردا دارم . محکمم ، قویم . فقط ساعت های زیادی بی قرارم و دلتنگ ، همین .
* عسل بانو !
به یاد نگارنده ع ش ق
آنچه در من نهفته دریایی ست
کی توان نهفتنم باشد !
با تو زین سهمگین توفان
کاش یارای گفتنم باشد !
* دارم با دستای خودم آینده مو تباه می کنم و هیچ قدرتی ندارم که نذارم این کار اینجام نشه . خیلی خسته ام و دلسرد . از همه چیز حتی خدا . بابا می خواد نذاره من اینکار و با خودم بکنم
. بابا خیلی تلاش می کنه اما من نه ! باورم نمی شه این خود من باشم که اینجوری چوب حراج به آیندم زدم . باور نمی کنم . به خدا باورم نمی شه . خودم مقصرم . گناهم گردن هیچ کس نیست . بابا می خواد از این بحران ردم کنه . دارم بهش تکیه می کنم در صورتی که می دونم مقصر اصلی فقط و فقط خودخواهی خودمه . هنوز یاد نگرفتم باید شکست خورد تا پیروز شد . آدمی که زود خودشو ببازه ، همیشه می بازه . هنوز یاد نگرفتم آدما هر کدوم توی یه برهه از زمان باهامن . من دارم زحمتای همشونو به باد میدم ، دارم به همشون ظلم می کنم ، خدا ! خدایا ! کمکم کن . کمک کن راهمو پیدا کنم . کمک کن خودم رو توی خود پیدا کنم . من حق ندارم با این همه خودخواهیم بابا رو عذاب بدم . حق خوب بودن اون این نیست . کمکم کن ، خدا .
به یاد نگارنده ع ش ق
اوج خودم را گم کرده ام .
می ترسم از لحظه ی بعد و از این پنجره ای که
به روی احساسم گشوده شد .
از پنجره غروب را به دیوار کودکی ام ،
تماشا می کنم و نگاهم را در بخار غروب ریخته ام .
" شاسوسا " تو هستی ، دیر کردی !
از لالایی کودکی تا خیرگی این آفتاب ،
انتظار تو را داشتم .
در شب سبز شبکه ها صدایت زدم ،
در سحر رودخانه ، در آفتاب مرمرها .
این دشت آفتابی را شب کن تا من ،
گمشده را پیدا کنم و در جا پای خودم خاموش شوم .
* هیچ چیز به اندازه ی یک جرعه نوشیدن از کلام سهراب آرامم نمی کند . اوج نگاهم را در خود گم می کند و من می شوم قطره ای آرام و گمشده در دریای متلاطم سهراب . غرق می شوم در دلتنگی های سهراب . با سهراب سکوت می کنم و فریادش بزرگ جادویم را بر هم می زند .
** دست هایم را ،
به تنهایی و بی کسی کودکی یتیم
خواهم بخشید که
گرمای دستان سردی را نچشیده باشد .
تمامی روشنی صبحدم انتظارم
را در دلش خواهم کاشت .
می دانم .. می دانم ..
حتی دو کف دست فردا هم ،
در این شب بی سپیده غنیمت است .
( هُدا ـ دی ماه ۸۳ )
*** اگه تو رو دوستت دارم خیلی زیاد ، منو ببخش
اگه تویی اون که فقط دلم می خواد ، منو ببخش
منو ببخش اگه شبا ستاره ها رو می شمرم
منو ببخش اگه بهت خیلی میگم دوستت دارم
منو ببخش اگه برات سبد سبد گل می چینم
منو ببخش اگه شبا تورو خواب می بینم
منو ببخش .. منو ببخش .. منو ببخش ..