سادگی

به یاد نگارنده ع ش ق
هرکسی هم نفسم شد
دست آخر قفسم شد
منه عاشق به خیالم
که همه کس و کارم شد
اون که عاشقانه خندید
خنده های منو دزدید
پشت پلک مهربونی
خواب توطئه می دید

in the name of love's GOD
when two friends fall in love they learn they are meant"
for each other
when they fall out of love they realize they want to keep
".each other forever

زمزمه های دلتنگی

به یاد نگارنده ع ش ق
هر دفعه میام از دلتنگیام واست بگم انگاری یه نفر میاد و جلومو میگیره و بهم میگه:آخه چرا هی میخوای با این حرفای تکراریت اونو ناراحت کنی تو که بهتر می دونی اون مقصر نیست
پس چرا می خوای با حرفات اذیتش کنی. بخاطر همین سکوت میاد جای حرفاو دلتنگیامو
میگیره و بغض و اشک هم جای فریادهامو.اما یه چیزو می خوام بگم بدونی سکوتم از رضایت نیست. همش با خودم میگم آخه اون که میدونه چقدر دوستش دارم،چقدر دلم براش تنگ میشه،چقدر جای خالیشو احساس میکنم،چقدر صداش بهم آرامش میده،چقدر صداشو دوست دارم،چقدر به وجودش نیاز دارم و چقدر................. پس چرا میخواد تنهام بذاره؟ چرا میخواد من جای خودش خاطراتشو داشته باشم؟؟؟ مگه خاطره ها خود آدمان؟؟؟
میدونم که اگه تو بری یه مشت یادگاری و یه عالمه خاطرات  خوب برام میمونه که باید تو طاقچه دلم ازش محافظت کنم و گه گاهی گردگیریشون کنم. آخه اینا میخوان جای خالیه تورو برام پر کنن. مگه میتونن؟؟ نه به هیچ وجه نمی تونن به هیچ وجه!!!!!!!!! مگه عکست میتونه باهام حرف بزنه و بگه صدات خیلی نازه خانومی؟ مگه میتونه وقتی دلم از همه چیز گرفته منو از دلتنگی در بیاره و بگه آروم باش عزیزم؟ مگه خاطره ها میتونن سختگیر باشنو بهم تقلب نرسونن؟ مگه اینا میتونن جای تو و مهربونیاتو برام پر
کنن؟؟؟
میدونم و مطمئنم نمی تونن........نمی تونن.......نمی تونن......
هیچکی نمیتونه جاتو توی قلبم بگیره حتی اگه بری .پس همچنان میگم 
سلطان قلبم تو هستی فقط تو
                                                                            گلروی عاشق تو

آرزو

به یاد نگارنده ع ش ق
تقدیم به عزیزترین کسم، که با تمام وجود و از ته دل دوستش دارم
دلم می خواست توی دریای نگاهت غرق می شدم
دلم می خواست توی ساحل عشقت تا ابد موندگار می شدم
دلم می خواست توی
خونه دلت آشیونه ای با دستای خودت می ساختی
دلم می خواست
اشکامو با دستای مهربونت پاک می کردی
دلم می خواست چشمات برای یه لحظه، مال من می شد
دلم می خواست
تنهاییهامو با حضور پاکت، غرق محبت می کردی
دلم می خواست تاریکیهامو با نور وجودت  روشن می کردی
دلم می خواست
قلب مهربونت، ماه شبهای تارم می شد
دلم می خواست به شونه های پر قدرتت تا ابد تکیه می کردم
دلم می خواست
دستام تا  لحظه مرگ، گرمی دستات رو حس می کرد
دلم می خواست در پناه بازوهای پر از صمیمیتت شب و روز رو فراموش می کردم
دلم می خواست
آغوش پر مهرت برام باز بود و ترسامو ازم می گرفت
دلم میخواست ستاره ها رو مهمون خوشبختیام میکردم تا اونا هم می دیدن من چقدر خوشبختم . باتو بودن چقدر برام لذت بخشه و چقدر عاشقانه دوستت دارم 
                                                                                        گلروی تو
                                                                                                

تقدیم به بهترین ترانه زندگیم

به یاد نگارنده ع ش ق
این شعرو خیلی دوست دارم. میخوام برات بنویسمش چون در لابلای این شعر شخصیت تو نهفته است و من توش تو رو می بینم(به خودت هم گفتم یادت میاد؟ یه شب گفتم این آهنگ رو برام بذار. اونشب ازم پرسیدی چرا این شعر رو دوست دارم و منم دلیلشو بهت گفتم. یادت میاد؟؟ اما من قشنگ یادمه.خیلی دلم برا اون روزا تنگ شده خیلی زیاد ولی من این روزا رو بیشتر دوست دارم چون راحت می تونم باهات حرف بزنم  با این که به نظر تو ممکنه خیلی با غرور(اونم تو میگی من هنوزم میگم مغرور نیستم) و کوتاه باشه اما همینم منو خوشحال میکنه که میتونم باهات صحبت کنم.راستی ۲ روز هم از ۷ روز گذشته(روزا عجب زود میگذره) دلم می خواد هر چی زودتر ۷ روز تموم شه میدونم تو هم دلت میخواد.نمی دونی وقتی باهات صحبت میکنم چقدر احساس آرامش می کنم و وقتی حرفامون تموم میشه و خداحافظی می کنیم دلم می گیره و فوری دلم برات تنگ میشه (یادته بهت اینو هم گفتم تو گفتی ما که هر روز باهام صحبت می کنیم) .این شعرو ازم قبول کن چون خودم خیلی دوستش دارم میخوام بهت تقدیم کنم. میخوام چیزی که بهت تقدیم میکنم بهترین چیزی باشه که خودم دوستش دارم پس بهم قول بده هر وقت این آهنگو شنیدی به یاد من باش در عوض منم قول میدم هر وقت آّهنگ جزیره(با این آهنگ عاشق شدم) شنیدم یا دریا رو از پنجره اتاقم دیدم و یا عکست( میگفتی حرمت خود آدم رو داره) و همینطور آرشیو پیغامهای قبلیمون( که بیشتر از ۱۰۰۰دفعه خوندمشون و میتونم چشم بسته ازش امتحان بدم مطمئنم ۲۰میشم)یادت برام زنده شه(اگرچه که فکر نمی کنم هیچ وقت فراموشت کنم هیچ وقت)
بارون امشب توی ایون مثل آزادی تو زندون 
بی صفا،بی تحرک،بی ریا بود.
توی زندون میکنه جون مرد با همت میدون
توی فکر رای فرجام امیره
بی سرانجام نداره حتی رفیقی
که بگه دردشو،درد دیدن و نگفتن
بی سرانجام توی فکر آسمونه که بباره اشکشو
بلکه تو قطره بارون
بتونه اشک خدا رو هم ببینه

in the name of love's GOD
.don't find love, let love find you"
that's why it's called
falling in love
because you don't force yourself
".to fall,you just fall

in the name of love's GOD
ALL of my life i was afraid that i would"
never find love........... and now that i've
".found it, i'm afraid that i will lose it

اشتیاق

به یاد نگارنده ع ش ق
می خوام تو رو ببینم نه یک بار،نه صد بار
به تعداد نفسهام
برای دیدن تو نه یک چشم، نه صد چشم
همه چشمها رو می خوام.

انتظار

به یاد نگارنده ع ش ق
بگذار اطمینان من به انتظار
با مطلبهایم بازگو شود
زیرا اطمینان گیاه رنگین من
و انتظار شیشه رنگین آن
وزمان ریشه ای کهن
بر آن است
پس بگذار درون گلخانه آرزوهایم
انتظار را بصورت گلدانی شیشه ای
محفوظ نگاه دارم
گلدانی که هرگز نخواهد شکست

افق روشن

به یاد نگارنده ع ش ق
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد و
مهربانی دست زیبائی را خواهد گرفت.
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و قلب
برای زندگی بس است.
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تاتو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی.
روزی که آّهنگ هر حرف
زندگیست
تا من به خاطر آخرین شعر رنج جست و جو قافیه نبرم.
روزی که هر لب ترانه ایست
تا کمترین سرود بوسه باشد.
روزی که تو بیایی برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم................
ومن آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی
که دیگر
نباشم.