اشتباه از ما بود که
خواب سرچشمه را ،
در خیال پیاله می دیدیم !
دست هامان خالی
دل هامان پُر
گفتگوهامان مثلاً یعنی ما !
کاش می دانستیم هیچ پروانه ای
پریروز پیلگی خویش را به یاد نمی آورد .
حالا مهم نیست که
تشنه به رویای آب می میریم !
از خانه که می آیی 
یک دستمال سفید ، پاکتی سیگار ، 
گزیده ی شعر فروغ و تحملی طولانی بیاور ،
احتمال گریستن ما بسیار است . 
نظرات 2 + ارسال نظر
حامد 1384/06/16 ساعت 11:45 ب.ظ

سلام
من تازه بلاگ شما رو دیدم.خیلی از اون خوشم اومد.
یار چشم توست ای مرد شکار
از خس و خاشاک او را پاک دار

ندا 1384/06/17 ساعت 04:16 ب.ظ http://mordab.blogsky

سلام هیوا جونم.خیلی دلم وتست تنگیده بود.کجایی خانومی؟سراغت رو از داداش امیر گرفتم.دنبال آهنگه وبلاگت میگردم اما نیست.خوشحالم که میبینم هنوز عاشقی و عاشقونه مینویسی.
تنهاتر از همیشه ندا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد