به یاد نگارنده ع ش ق 
کوچک اتاقیست اما
هنوز هم حضورت را کم دارد .
جای خالیت آنقدر بزرگ است که
هیچ کوچک زاده ای پُرش نمی کند ، باور کن !
* بیچاره قلم من ، چند روزیست گنگ شده است ( : دی ! ) .
** خداوندا ، صبر می خوام و مقدار زیادی تحمل . باید ببخشم تا بخشاییَم . باید آنقدر بزرگ باشم که بزرگ بیاندیشم . کمکم کن . کمکم کن . تو بزرگی و منان . حنان و قهار . بخشنده و ایثارگر . نمی خواهم کوچک باشم و راکد . جاریم کن . بگذار انعکاست باشم . بگذار آیینه ی روشن خط خطی شده ات باشم ، یگانه پروردگار !
*** به دنبال دلیل زود رنج بودنم می گردم ، نمی یابمش اما ! کاش خیلی وقت ها حق را به خودمان نمی دادیم تا این چنین سردرگم مان کند ، نه !
**** آنقدر می نویسم صبر تا صبور شوم . آنقدر می نگارم صدر تا صحه ی صدر بیابم . آنقدر می گریم تو تا بی چشم ببینمت .
سلام خواهر جون.برات آرزوی سلامتی و بهروزی دارم.مدتیه ازت بی خبرم ولی می دونم حتما هم خیلی گرفتاری و هم داری با مشکلاتت می جنگی.همینه...آدم باید از خدا صبر و بخواد چون اونه که از همه بیشتر داره و در بخشش به بندگانش هرگز دریغ نمی کنه.به یادت هستم.موفق باشی و در پناه خدا.
دخترکم راه گم کرده بوده که بعد از اینهمه وقت یه سری به مامانیش زده؟ایشالا هرجا هستی خوب و خوش باشی و به تمام آرزوهات برسی.دوستت دارم.