به یاد نگارنده ع ش ق 
اشکای یخیمو پاک کن
درای قلبتو وا کن
صدای قلبمو بشنو
..
..
کاشکی توی لحظه ی آخر
عشقو توی نگام می خوندی
..
..
اگه یه روز بگم از این حکایت
که به تو کردم عادت
دلم پیش دلت توی زندون رفاقت
..
..
اگه یه شب برسم به حقایق
می شم خدای عاشق
میگم رازمو به ستاره ی دریای مغرب
..
..
اشکای یخیمو پاک کن
درای قلبتو وا کن
صدای قلبمو بشنو
..
..
* خداوندا ، این خوشبختی رو مدیون تو هستم . ازت ممنونم که همیشه درای خوشبختیو به روم نبستی . خدایا ، از بس خوشحالم نمی تونم هیچی بنویسم . قلب قلمم هم ایستاده . خدا جون ممنون که کمکم کردی بعد از ۷ ماه دوباره صدای زیباشو بشنوم . می بینی خدا ! من آروم ِ آرومم . قلبم آروم شده . قول میدم دیگه چیزایی ننویسم که ناراحتش کنم و برنجونمش . قول میدم دختر خوبی باشم . فقط تو بهش سلامتیشو برگردون . خدا توی دنیا جز سلامتیش هیچی ازت نمی خوام . می خوایم هر دومون به خودت توکل کنیم . خدا خیلی دلتنگش شده
بودم . تو هم می دونستی نه ؟! تو هم دیدی اشکامو که بهت التماس کردم فقط یه لحظه ، نه ؟! خدا من خیلی دوستش دارم ، خیلی . پس همیشه سلامت نگهش دار .
ببین ! این تمام من است ،
همه ی هستی من ،
بگیرش ، مال تو که
وجودم تا ابد پیشکش توست .
خدا دلای عاشق رو خیلی دوس داره... اگه یه وقت حس کردیم ما رو فراموش کرده... باید زود بفهمیم که ما فراموشش کردیم... همیشه پایدار بمونی و عاشق... (من تمام هستیام برای توست... تو تمام واژههای شعر من... من برای تو چو ماه میشوم... تو چو نور آفتاب، مِهر ِ من)...
وای عزیزم.چقدر خوشحالم.چقدر خوشحالم که بعد از این همه وقت صداشو شنیدی.خدا رو شکر عزیزم.