به یاد نگارنده ع ش ق
همیشه بهترین ِ تنهاییام ، سلام ...
نمی دونم الان که دارم اینا رو می نویسم تو کجا هستی و چیکار می کنی اما امیدوارم هر وقت می خونیشون لبخند روی لبهات بشینه . می دونی عزیز دلم ، هر چهره ای ، همیشه ، حتی با یه لبخند کوچیک هم ، مهربونتر و صبورتر به نظر میاد . گاهی اوقات لبخند روی لب آدما از زیبایی ظاهریشون دلنشین تره . من مطمئنم که آرامش و طُمئنینه ای که توی یک چهره گشاده هست ، توی هیچ آرایش و یا زیبایی ظاهری و منصوعی پیدا نمیشه . پس شرط اول همیشه ، لبخند .
لبخند می زنم به همه دلتنگیهای دیرینه
شاید آشتی کنند
و دست رفاقت دهند به تمامی شادیهای دنیا !
************************
دلم هوس یه شیطنت کامل با خنده مفصل کرده ! گاهی اوقات دوست دارم باز کوچیک شم و از ته دل بازی کنم و بخندم . دلم می خواد اونقدر شیطون باشم که هیچ نیرویی جلودارم نباشه .
***********************
با خنده میگه " مگه دیوونه شدی دختر ! شمع ، اونم این وقت روز ؟! "
با یه لبخند شرمگین میگم " یعنی اگه دیوونه باشم دیگه دوستم نداری ؟! "
میگه " اگه بگم من از تو دیوونه ترم قول میدی ، همیشه بخندی ؟! "
و من می خندم ... می خندم ... می خندم ... و باز هم می خندم ...
************************
از من تا شعر ،
یک احساس ناب فاصله است .
نمی دانم کدامین ترانه ،
کلمات لخت مرا پیرهن واژه می پوشاند .
شاید اگر روزی عاشق و شاعر شوم
از عشقت مملی برای غزلهایم بدوزم
و از مهربانی نگاهت حروف کهنه دلم را نونوار سازم .