به یاد نگارنده ع ش ق
* پیشکش تنها امید زندگانیم که جز دلی بیقرار و مشتی واژه چیزی در طبق اخلاص ندارم *
امشب دل آسمانم بارانیست ، من نیز هم !
نمی دانم ! شاید دلتنگی وسیعی داشته باشد !
آرام و بیصدا می گرید بلکه ، گشایشی پدید آید ...
ممکن است اشکهایم میان قطراتش گم شوند ...
یا شاید بشویدشان آنگونه که ،
هیچ کس نداند شبی هوای چشمان من ابری بود ...
اما نه تو ، تو حتما می دانی ...
شک ندارم، فردا که ببینمت ،
به نمناکی آسمان چِشَم پی خواهی برد ...
آری !
( ه ... )