به یاد نگارنده ع ش ق
سلام به همه دوستای که به وبلاگم سر میزنن.از همتون ممنونم که مطلبامو میخونین چه کسایی که برام لطف میکنن و نظر میذارن و همینجور اون دوستایی که بی سرو صدا میان و میرن.راستش من یه خورده به کمکتون احتیاج دارم برای لینک دادن و یه سری تغییرات تو وبلاگم چون بلد نیستم این کارا رو انجام بدم .لطفا یه دوست خوب برام توضیح بده .خوشحال میشم اگه کمکم کنین بازم ممنون
شادو سربلند باشید
به یاد نگارنده ع ش ق
نمیدونم از کجا شروع کنم آخه میدونی چیه دیگه نوشتن هم برام سخت شده.دیگه کلمه ها هم نمی تونن احساساتمو بگن.کلمه ها هم دیگه مصنوعی شدن برام .حالا دیگه نوشتن هم راضیم نمی کنه.موندم حیرون و سرگردون بین حروف و کاغذ وقلم.حروف ازم میخوان که بهترینشو انتخاب کنم تا بتونن اوج احساسمو بهت بگن .کاغذ میخواد من حروفو روش حک کنم که تجلی عشقمو به نمایش بذاره وهمینطور قلم که میخواد با کمک اون دو تا، حرفای دلمو بهت برسونه اما نمیدونن که دیگه از دستشون کاری بر نمی یاد. ببینم تو می دونی از دست کی این کار بر می یاد ؟می دونی کی میتونه کمکم کنه؟
حتما میگی خدا،آخه چیکار کنم که اون هم دیگه صدامو نمی شنوه.به نظرت خواسته من زیاده یا خدا تو برآورده کردنش مونده؟ راستشو بخواهی من هم نمیدونم ،نمیدونم
.ای امید من واسه زندگی میخوام با ساده ترین کلمات ازت خواهش کنم که نری از پیشم ،بمونی بخاطر من ،بخاطره گلروی تنهات مگه نمی گفتی واست خیلی عزیزو مهمه.مگه نمی گفتی صداش بهت آرامش میده پس چرا حالا می خوای تنهاش بذاری؟ بخدا من بدون تو هیچ بهونه ای واسه زندگی ندارم.تورو خدا منو تنها نذار مگه نمی گفتی تو مغروری و من این غرورتو دوست دارم اما من که بخاطر تو غرورمو شکوندم و بهت التماس کردم پس چرا بازم می خوای بری و تنهام بذاری.می خوای منو امتحان کنی که ببینی چقدر دوستت دارم اگه اینطوریه بذار بهت بگم من تو رو قد بزرگیه آسمون+همه ستارهاش+فاصله زمین تا آسمون+بزرگیه زمین دوست دارم
.
دلم دلم می خواد حرفمو باور کنی اخه اگه تو نخوای باور کنی کی می خواد این کارو بکنه؟ پس تورو خدا بخاطر من هم که شده نرو،بمون....بمون........بمون......... بخاطر خدا از پیشم نرو....نرو.....میدونم کلماتم خیلی ابتدایی و پیش پا افتادهست اما اینو بدون همش حرفای دلمه .حرفایی که داره رو دلم سنگینی میکنه باید حتما بهت می گفتم
نمیدونی چقدر خوشحالم که تو رو دارم و می خوام اینو بدونی که
عزیز من خیلی خیلی دوستت دارم،زیاد زیاد،یه عالمه
قاصدک عشق تو
به یاد نگارنده ع ش ق
این شعرو تو بلاگه عطر بهار نارنج دیدم ازش خوشم اومد میخوام اینو بهت تقدیم کنم . به تویی
که حالا تموم زندگیم شدی ولی داری ترکم می کنی ولی بخدا این انصاف نیست،انصاف نیست........
می روی ومی دانم
هرگز کسی را نخواهم یافت که
چون تو دوستم بدارد
اینگونه عمیق وزلال
کسی نخواهد بود که
روح خسته ام را درآغوش گیرد
نگرانی هایم رانوازش کند
برای دلواپسی هایم ،لالایی بخواند
تا آرام گیرم
دستانم از نگه داشتن تو ناتوانند
آسمان برایم اشک می ریزد
«رعد می غرد در هوای ابری عاطفه»
«من سردم است و انگار هیچ وقت گرم نخواهم شد»
دیگر هیچ نخواهم گفت
صبر ... صبر ... و صبر....
و روزه سکوت
نمی دانم این روزه را با چه افطار خواهم کرد
ولی بازم با تموم این حرفا بهت میگم:
تو عزیز دلمی
گلروی تو